حمله و تخریب شخصیت برجسته ای همچون علامه مصباح یزدی مربوط به هفته ها و ماه های اخیر نیست، هر چند این حمله ها و تخریب و توهین ها از سوی جریانات منتسب به اصولگرای شکل گرفته و ساماندهی می شود اما مروری بر تاریخ سال های گذشته نشان می دهد، این هجمه در سالیان حاکمیت دولت اصلاحات نیز به قوت خود باقی و حاضر بوده است به نحوی که واکنش رهبر معظم انقلاب را در دفاع از این عالم برجسته و مدافع حریم ولایت بر انگیخت.

به گزارش رجانیوز، و با روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی یکی از اولین عرصه هایی که شاهد تغییر و تحول کمی و کیفی بود، مطبوعات و جراید بودند. رشد قارچی و روزافزون روزنامه ها و مطبوعات همسو در دوسال اول حاکمیت اصلاحات، همراه با هماهنگی آنها در زیرسوال بردن و شبهه افکنی نسبت به مقدسات دینی و تاختن به  ارکان مختلف نظام؛ باعث شد این جریان به "روزنامه های زنجیره ای" ملقب شوند. در کنار این مطبوعات  و شاید مهمتر از آن،اصلاح طلبانی بودند که فضا را در انحصار خود می دیدند و با طرح عقاید تهاجمی خود علیه مقدسات و یا ترور شخصیت نیروهای انقلاب خوراک "زنجیره ای ها" را فراهم می کردند.

در این زمان بود که آیت الله مصباح برای پاسخ به سیل شبهاتی که روزانه علیه دین و مقدسات مطرح می شد وارد میدان شدند و در شرایطی که برخی عافیت جویانه کنج مصلحت و سکوت را برگزیده بودند، برای ایفای رسالت علمایی خود در دفاع از دین درصدد جوابگویی منطقی به آنها برآمدند. از مهمترین عرصه های حضور ایشان، سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه تهران با موضوع "نظریه سیاسی اسلام" بود که در آن زمان با استقبال گسترده نیروهای انقلابی و متدینین جامعه و مخالفت شدید اصلاح طلبان و روشنفکران شبهه افکن قرار گرفت.

ایشان درباره لزوم طرح این مباحث چنین می‌گویند: "سرازیر شدن سیل اندیشه های الحادی و انحرافی فرهنگ غرب به حوزه باورها و اغتقادات اسلامی و تلاش همه جانبه و پرحجم و حساب شده ی دست پروردگان غرب و دگر اندیشان در ایجاد تشکیک و تردید در مبانی اعتقادی و دینی ریشه دار در جوامع اسلامی، و مواجه ساختن فرهنگ ناب و اصیل اسلامی با چالش های فرهنگی و سیاسی؛ این ضرورت را ایجاب می کند که اندیشه ورزان و مرزبانان فداکار و آگاه فرهنگ غنی اسلام با احساس مسئولیت، مباحث حیاتی و کاربردی از جمله نظریه سیاسی اسلام را که علی القاعده در قالب های تخصصی و فنی و آکادمیک در حوزه و دانشگاه طرح می شود، با بیانی ساده و روان در اختیار جامعه اسلامی قرار دهند." 

پس از حضور آیت الله مصباح در این عرصه و جوابگویی مستحکم علیه شبهات واردشده توسط روشنفکران و مطبوعات زنجیره ای، موج تخریب ها و توهین ها علیه ایشان آغاز شد. تحریف و تقطیع سخنان ایشان در مطبوعات دوم خرداد و سپس هجمه های بی امان علیه ایشان در دستور کار روزانه نشریات زنجیره ای و موضع گیری های اصلاح طلبان قرار گرفت.

هجمه ها و تخریب ها علیه ایشان به حدی شدت می گیرد که رهبر معظم انقلاب در شهریور ماه 78 در دیدار با  دانشجویان شرکت‌‌کننده در اردوى آموزشى-پرورشى بسیج دانشجویى راجع به شخصیت ایشان فرمودند: "بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مى‌شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب‌نظر در مسایل اساسى اسلام ارادت قلبى دارم. اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیتهایى مانند علامه طباطبایى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم‌القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر مى‌کند."

اما بغض و کینه "زنجیره ای ها" آنقدر زیاد بود که  این سخنان رهبر انقلاب مانع "ترور شخصیت" آیت الله مصباح نشد  و این توهین ها تا آنجا پیش رفت که در بهمن ماه 78 کاریکاتوری توهین آمیز در یکی از روزنامه های زنجیره ای انتشار یافت که در آن به آیت الله مصباح توهین شده بود.گفتنی است این برای دومین بار در صدسال اخیر بود که کاریکاتور یک شخصیت "روحانی" در مطبوعات کشیده می شد.

پس از ترور سعید حجاریان در اسفند 78، روزنامه های زنجیره ای این بار با صراحت و هتاکی بیشتری علیه آیت الله مصباح به هتاکی پرداخته و تلاش کردند میان این ترور و اندیشه های علامه مصباح یزدی ارتباط برقرار کنند: "سخنان زهرآگینی که توسط مصباح یزدی در خطبه های نمازجمعه ایراد شده، زمینه را برای کارهای تروریستی نظیر اقدام به قتل سعید حجاریان آماده ساخت". "هنگامی که تئوریسین های خشونت از تریبون های عمومی و مردمی فرصت می یابندکه عوامل مخرب را بر اِعمال خشونت دعوت کنند و با این اعمال ضدمردمی و شیطانی مقابله جدی نمی شود، چگونه می توان انتظار داشت که حوادث تلخی از این دست روی ندهد."

هتاکی ها و انگ زنی ها علیه نیروهای انقلاب و علامه مصباح  آنقدر اوج گرفت که رهبرمعظم انقلاب در خطبه های نمازجمعه 26 فرودین ماه 79 با انتقاد از فضای ایجاد شده توسط مطبوعات فرمودند: " طرح این‌گونه مطالب را به صورت یک مسأله روز درآورده‌اند. مسأله روز هم که تمام شدنى نیست. مرتّب از این نقل مى‌کنند، از آن نقل مى‌کنند؛ حرفهاى بعضى از بزرگان را تحریف مى‌کنند، براى این‌که بتوانند جو متشنّجى در کشور درست کنند."

این صحبت ها نیز مانند دفعات قبل چیزی از بغض و کینه های اصلاح طلبان نسبت به آیت الله مصباح کم نمی کند و هتاکی ها علیه ایشان ادامه می یابد. این بار  انتقادات ایشان نسبت به سیاست های فرهنگی وزارت ارشاد وقت پاسخ های مستدل ایشان به سخنان "مهاجرانی" وزیر ارشاد دولت اصلاحات و درخواست ایشان برای مناظره با او تبدیل به دستمایه ای برای تخریب ایشان می شود. در همان ایام ایشان با پاسخگویی به شبهه افکنی های عبدالکریم سروش نیز در صدد دفاع از عقائد اسلامی بر می آیند و او را نیز به مناظره می طلبند.مهاجرانی و سروش از مناظره با ایشان طفره می روند.

عملکرد دوگانه مدعیان آزادی بیان آنجا خود را بیش از پیش نمایان می کند که از سویی ندای شنیدن صدای مخالف و جامعه چندصدایی را سر می دادند ولی از سوی دیگر پاسخ های مستدل و منطقی آیت الله مصباح را با توهین و تخریب پاسخ می دادند. هجم این تخریب ها  و ترور شخصیت ایشان آنقدر فزونی می گیرد که در آذرماه 79 رهبر معظم انقلاب مجددا در مقام دفاع از ایشان برآمده و طی سخنانی چنین می گویند: "این هجوم تبلیغاتی را که به شخصیت های برجسته، به انسان های والا و با اخلاق برجسته می کنند، اینها همه اش نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است.

یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتا این شخصیت عزیز جزو شخصیت هایی است که همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است. دشمن آنجا را خوب می شناسد و به مقابله اش می آید. با مرحوم شهید مطهری هم همین جوری برخورد کردند."

شاید نگاهی به موج تخریب های این روزها در قبال علامه مصباح یزدی عمق این فرمایش رهبر معظم انقلاب را بهتر از گذشته روشن کند که "حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است. دشمن آنجا را خوب می شناسد و به مقابله اش می آید. با مرحوم شهید مطهری هم همین جوری برخورد کردند."