سفارش تبلیغ
صبا ویژن

واکاوی جنایات مرتبطین با پروژه ی به کلّی سرّی جوش

پژوهشی مقدّماتی در واکاوی جنایات مرتبطین با پروژه ی به کلّی سرّی جوش (جستجو و شکار)

جای پای جانیان جوش (قسمت 1 از 5) - دوران ستمشاهی جستجو و شکار

به راستی چرا از میان شهدایی که حتّی عوامل آمریکایی در کمترین تخمین‌ها آنرا بالغ بر دویست شهید دانسته‌اند، پس از سی و دو سال تنها اسامی محدودی بر دیواره‌های میدان شهدا نقش بسته است و چرا همچنان پرونده حقوقی برای عوامل آن شکل نگرفته است؟ آیا زمان زدودن این غبارها نرسیده است؟

باسمه تعالی شأنه
ازسلسله پژوهشهای تاریخی رضا گلپور (قسمت دوّم)
جای پای جانیان جوش
پژوهشی مقدّماتی در واکاوی جنایات مرتبطین با پروژه ی به کلّی سرّی جوش (جستجو و شکار)

 

 

پیشکش به ارواح آسمانی شهدای مظلوم و گمنام قتل عام جمعه سیاه
(هفدهم شهریور ماه 1357)



فرازنخست
دوران ستمشاهی جستجو و شکار
{ به نقل از سایت "محمّد مهدی اسلامی" 24/4/1389 :}
به راستی چرا از میان شهدایی که حتّی عوامل آمریکایی در کمترین تخمین‌ها آنرا بالغ بر دویست شهید دانسته‌اند، پس از سی و دو سال تنها اسامی محدودی بر دیواره‌های میدان شهدا نقش بسته است و چرا همچنان پرونده حقوقی برای عوامل آن شکل نگرفته است؟ آیا زمان زدودن این غبارها نرسیده است؟...
یکی از نقاط ابهام در ماجرای { قتل عام سبعانه ی جمعه ی سیاه در} 17 شهریور1357 {توسّط جانیان حرفه ای ومزدور ستمشاه و اربابان آمریکایی اسرائیلی اش } ، میزان دخالت کشور‌های خارجی در این فاجعه است.
شاید بتوان مبنای این دخالت را در خاطرات ژنرال "قره باغی" یافت، آنجا که می‌نویسد: " ... به طوری که می‌دانیم علاوه بر اینکه دولت ایران عضو پیمان مرکزی (سنتو) بود ؛ یک قراداد دو جانبه جداگانه نیز با دولت آمریکا داشت که به موجب آن دولت آمریکا متعهد شده بود در مقابل هر نوع خطر و تهدید کمونیسم در منطقه به کشور ایران کمک و از استقلال و تمامیت ایران دفاع نماید، اعم از اینکه این خطر خارجی باشد یا داخلی.

 

نمونه تجهیزات راهبردی آمریکائیها در کنترل و شنود روسها در منطقه ی بهشهر



برابر مدارک اطّلاعاتی و برآوردهای اداره دوّم ستاد بزرگ ارتشتاران که برحسب معمول با هم آهنگی مستشاران مربوطه (آمریکایی) بررسی و تهیه شده بود و همچنین بیانات رسمی اعلیحضرت{ستمشاه}، نخست وزیر و سایر مقامات مسئول، آشوبگران و اغتشاش کنندگان اصلی را کمونیست و مارکسیست‌های اسلامی تشخیص داده بودند و همگان معتقد بودند که اغتشاش کنندگان در کشور در ظاهر به صورت مسلمان و به نام اسلام عمل می‌کنند، ولی در باطن کمونیست هستند و منظورشان اضمحلال کشور است... در نتیجه طبق برآوردهای اطّلاعاتی ستاد، تهدیدی که علیه کشور و دولت صورت می‌گرفت، تهدید مشترک علیه ایران و آمریکا و تهدید کمونیسم تلقی می‌گردید. بنابراین در بحث و بررسی هایی که در مذاکرات اوّلیّه با ژنرال "هایزر" و ژنرال "گس" (رئیس اداره مستشاری آمریکاییان در ایران) به عمل می‌آمد، ابتدا عقیده و نظر آنها این بود که باید با قدرت در مقابل این خطر کمونیسم مقاومت و از آن جلوگیری کرد و ضمن اعلام پشتیبانی دولت آمریکا از دولت "بختیار" اظهار می‌کردند راه حل برقراری آرامش در کشور این است که ارتش از دولت قانونی پشتیبانی نماید..."

 

ارتشبد "قره باغی" کلید واژه ی یافتن اسرارشبکه ی جوش




{به نقل از سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی پژوهش"منصور نصیری طیبی" 3/10/1384}
"عباس قره‌باغی"، فرزند "کریم"... در سال 1342 به ریاست دادگاه تجدید نظر ویژه دادرسی ارتش منصوب گردید. دادگاه مزبور جهت تجدید نظر پرونده {نیروهای ملّی مذهبی مثل}آیت‌الله "طالقانی"، مهندس" بازرگان"، دکتر "سحابی" و عده‌ای از افراد منسوب به نهضت آزادی تشکیل شده بود و پس از 15 جلسه رسیدگی به پرونده‌ مزبور رأی دادگاه بدوی تأیید و محاکمه شوندگان به حبس های طولانی محکوم گردیدند...
"قره‌باغی" در دوازدهم اردیبهشت ماه1353به سمت فرماندهی ژاندارمری کشور منصوب شد... در اوّل شهریور ماه 1354 به درجه ارتشبدی ارتقاء یابد... "قره‌باغی" در مدت تصدی فرماندهی ژاندارمری (از 13/2/1353 تا 14/6/1357) تلاش زیادی برای استخدام و آموزش افراد برای تشکیل نیروی پایداری مقاومت انجام داد.
از جمله دیگر اقدامات وی در این مدت تشکیل دوره‌های آموزشی مقدماتی و عالی رسته پیاده ژاندارمری و فرماندهی و ستاد بود که به فرمان شاه در مهر ماه 1354 آغاز گردید. بدین ترتیب اقدامات مزبور موجب جلب نظر شاه گردید تا وی را به نشان های درجه یک عدالت در بیست و یکم مهرماه 1355 و درجه اوّل همایون در چهارم آبان ماه 1355 مفتخر سازد.
با شدت گرفتن مبارزات مردم در سال 1356 علیه رژیم پهلوی، "قره‌باغی" ... جهت سرکوب و کنترل اغتشاشات دست به اقداماتی در پشتیبانی یگان های ژاندارمری از شهربانی ها زد.
با فرارسیدن 15 خرداد سال 1357، رژیم شاه برای مقابله با اقدامات انقلابیون در سالگرد قیام 15 خرداد 1342 اقداماتی برای ممانعت از تظاهرات و سایر فعّالیّت‌های آنان بعمل آوردند. از اینرو "قره‌باغی" به منظور مقابله با هر گونه رویداد در حوزه استحفاظی ژاندارمری و پشتیبانی شهربانی فرمان آماده باش به فرماندهان نواحی اعلام کرد. همچنین با ارسال یک بخشنامه سرّی تحت عنوان "دستورالعمل 15 خرداد 2357" به تمامی نیروهای تحت امر فرماندهی ژاندارمری کشور دستور داد تا آن را به اجرا درآورند.
همچنین بنا به دستور وی در 16/5/1357 برای مقابله و خنثی نمودن فعّالیّت‌های روحانیون درایام ماه مبارک رمضان به نواحی ژاندارمری دستور داد ضمن جمع‌آوری اطّلاعات و جلوگیری از هر گونه غافلگیری نیروهای کنترل اغتشاشات به شهربانی ها اعزام گردد.
با افزایش ناآرامی در شهرهای مختلف کشور، تظاهرات مردم اغلب به شکل خونینی خاتمه می‌یافت.
رژیم شاه که در مهار جنبش انقلابی ناتوان بود به دنبال راه چاره‌ای برای فایق آمدن بر این بحران می‌گشت؛ لذا بنا به دستور شاه کارگزاران رژیم و فرماندهان عالی رتبه امنیّتی و نظامی کشور جلساتی را در تاریخ 24/5 و 30/5/1357 تشکیل دادند.
در اوایل شهریور ماه 1357 کابینه "شریف امامی" با شعار آشتی ملّی جانشین "جمشید آموزگار" شد. در این کابینه "قره‌باغی" به سمت وزارت کشور منصوب شد.
یکی از وقایع مهم این دوران واقعه 17 شهریور بود علی رغم اینکه دولت" شریف امامی" برگزاری هر گونه اجتماعی را ممنوع کرده بود در 16 شهریور بزرگترین صحنه اجتماع انقلابی مردم در میدان شهیاد (آزادی) به نمایش درآمد.
شعارهایی که در این روز سرداده شد مستقیما شاه را هدف حملات خود قرار داد از اینرو به دستور شاه جلسه اضطراری شورای امنیّت ملّی تشکیل شد تا راه کار اساسی برای مقابله با انقلابیون اتّخاذ شود. این جلسه که به ریاست "شریف امامی" و با حضور اعضای کمیسیون امنیّت ملّی از جمله ارتشبد "قره‌باغی" تشکیل شد از ساعت 5 بعدازظهر 16/6/1357 تا پاسی از شب ادامه یافت . در نتیجه مقرر گردید از صبح 17 شهریور در تهران و 11 شهر دیگر حکومت نظامی اعلام شود.

{ به نقل از سایت "محمّد مهدی اسلامی" 24/4/1389 :}
..این دیدگاه در میان اسناد سفارت آمریکا و اداره مستشاری آمریکاییان در ایران (که در ساختمان ستاد بزرگ ارتشتاران مستقر بود) تکرار شده است که آنها کمونیست‌ها را عامل اصلی انقلاب اعلام می‌کردند و از این رهگذر برای آمریکا مجوز دخالت در مقابله با اعتراضات مردمی را قائل می‌شدند...
یکی از پرونده‌های ... آخرین اقدامات سیستم اطّلاعاتی نظام شاه برای حفظ قدرت، طرحی موسوم به "طرح جوش" بوده است...


{ به نقل از یادداشتهای تحقیق کتابخانه ای آرشیو ر.گ.چ:}
مستشارهای آمریکا در ساختمان ضدّ اطّلاعات نیروی هوایی طبقه های دو و سه بودند. ضدّ اطّلاعات نیروی هوایی مستقیماً با آمریکاییها کار می کرد و ستمشاه این اختیار را بدانان داده بود که حتّی روی پرسنل ساواک نیز به تعقیب و مراقبت همه جانبه بپردازند. پس از انقلاب از از مقرشان در این ساختمان هزاران میکروفیش پیرامون بسیاری امور جاسوسی باربط و بی ربط نظامی و مدنی کشف شده بود...
جوش مخفّف نام طرح به کلّی سرّی جستجو و شکار بود که با الگوی آمریکایی (تکمیل شده موسوم به (
Search   & Destroy  ) به کار رفته در ویتنام ) طرّاحی و اجرا گردید.گروه نخبه و کاملاً مورد اعتماد نیروهای امنیّتی آمریکا به شکل هرمی و با حفاظت بسیار بالا (از هویت و مأموریّت های افراد )در این طرح سازمان داده شدند.گفته میشود افرادی از پرسنل ساواک ، شهربانی و ارتش بویژه رکن دوّم عضو جوش بوده اند. مأموریّت شبکه ی جوش در ایران ؛ جستجو ، شناسایی و نفوذ با فابلیت انهدام در بین فعالان احزاب و گروههای ضدّ ستمشاه و خاندان طاغوت بویژه در جریانات ضدّ مشروطه ی ملّی- مذهبی بوده است به نحوی که بتوانند در یک زمان به شکار سران انقلاب از طریق اجرای یک حمام خون بپردازند...

{به نقل از سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی پژوهش"منصور نصیری طیبی" 3/10/1384}
بلافاصله پس از اتمام جلسه شورای امنیّت ملّی در تهران و یازده شهر دیگر از جمله قم، تبریز، اصفهان، مشهد، شیراز، جهرم، کازرون، قزوین، کرج، اهواز و آبادان مقررات حکومت نظامی را اجرا گذاشتند و ارتشبد "غلامعلی اویسی" به فرمانداری نظامی تهران منصوب شد.
صبح روز جمعه 17 شهریور هزاران تن از مردم تهران جهت یک راهپیمایی بزرگ به خیابان ها ریختند. به خاطر اینکه دیر وقت شب روز گذشته حکومت نظامی اعلان شده بود اطلاعی از ماجرا نداشتند. بیشترین تجمع در میدان ژاله (شهدای فعلی‌) بود که حدود بیست هزار تن در این میدان تجمع کرده بودند. از آنجایی که نظامیان و کماندوها با وسایل مدرن ضدّ شورش نتوانستند جمعیت را متفرق کنند در نتیجه بنا به دستور مقامات بالا، راهپیمایان به رگبار گلوله بسته شده عده زیادی به شهادت رسیدند. آمار دقیق جان باختگان این فاجعه به درستی مشخص نیست، اگر چه رژیم شاه آمار کشته شدگان را 87 نفر و مجروحان 205 تن زخمی اعلام داشت امّا هواداران انقلاب گشته شدگان را بیش از هزار تن ذکر می‌کنند . این روز به جمعه سیاه و میدان مزبور به میدان شهداء شهرت یافت.


{ به نقل از سایت "محمّد مهدی اسلامی" 24/4/1389 :}
این طرح {یعنی جوش}شامل دو بخش بوده ... نخست خبر رسانی و دوّم عملّیات. بررسی این طرح پژوهشی جداگانه می‌طلبد امّا به صورت مختصر می‌توان گفت که کشتار 17 شهریور توسّط بخش عملّیات این طرح به اجرا در آمده است.

{به نقل از سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی پژوهش"منصور نصیری طیبی" 3/10/1384}
ارتشبد "قره‌باغی" عامل کشتار 17 شهریور را ارتشبد "اویسی" فرماندار نظامی وقت می‌داند؛ با این وجود پس از این وجود پس از این واقعه علی رغم اینکه برخی از مقامات خواهان لغو حکومت نظامی بودند امّا "قره‌باغی" و برخی دیگر صراحتاَ مخالفت کردند و اظهار داشتند «و صورت جلسه امضا شد و شاه هم بنا به رأی اکثریت اعضای شورای امنیّت ملّی با ادامه حکومت نظامی موافقت کرد.»
...پس از واقعه 13 آبان 1357 و کشتار دانش‌آموزان و دانشجویان مقابل دانشگاه تهران کابینه شریف امامی سقوط کرد و ارتشبد ازهاری مأمور تشکیل کابینه شد.
..."قره‌باغی" نیز غالب استانداران را از میان فرماندهان نظامی برگزید.
با توجه به فرارسیدن ماه محرم، دولت "ازهاری" با این مسئله روبرو بود که آیا به دسته‌های مذهبی اجازه راهپیمایی داده شود یا خیر؟ این مسئله در جلسه شورای امنیّت ملّی برگزار شد در این جلسه "قره‌باغی" به دلیل اینکه هدف دولت نظامی را مقابله با تظاهرات و برقراری آرامش می‌دانست با اجازه برای راهپیمایی‌های تاسوعا و عاشورا مخالف بود.
لیکن علی رغم مخالفت عده‌ای دیگر مجوز راهپیمایی برای روزهای مزبور صادر شد.
پس از سقوط کابینه "ازهاری"، همزمان با روی کار آمدن کابینه بختیار ارتشبد "قره‌باغی" به سمت ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران از سوی شاه برگزیده شد
وی پس از بررسی و مشورت با فرماندهان نیروهای مسلح شورایی به نام کمیته بحران به منظور ایجاد هماهنگی بین نیروها تشکیل داد، که کلّیّه مسائل مربوط با ارتش، اغتشاشات، اعتصابات و معضلات اجتماعی و عمومی کشور در آن مطرح می‌شد.
در این کمیته که فرماندهان ارشد نظامی حضور داشتند به ریاست ارتشبد "قره‌باغی" در هفته سه جلسه تشکیل می‌شد و در صورت نیاز و مواقع اضطراری جلسات ویژه نیز تشکیل می‌شد .
از دیگر اقدامات "قره‌باغی" پس از شروع به کار در ستاد، شرکت فرماندهان نیروهای سه گانه در شورای امنیّت ملّی بود، زیرا در دولت های پیشین آنان در این شورا حضور نداشتند. هدف از این اقدام در جریان قرار گرفتن فرماندهان مزبور از مسائل کشور بود. در این شورا که به ریاست "بختیار" و هر روز تشکیل می‌شد مسائل مهم اطّلاعاتی، امنیّتی و انتظامی مورد بحث قرار می‌گرفت که بخش قابل توجه‌ای از آن صرف طرح نقشه برای جلوگیری از ورود "امام خمینی" شد.

{به نقل از سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی پژوهش"منصور نصیری طیبی" 3/10/1384}
"قره‌باغی" برای مقابله با انقلابیون در 26/10/1357 طی فرمانی به نیروی زمینی دستور داد وضعیّت آمادگی و رزم برای برقراری امنیّت داخلی به موضع اجرا گذاشته شود و به لشکرهای مستقر در مناطق حسّاس نیز دستور اجرای وضعیّت بحرانی قرمز 9 را صادر کرد.
یکی از مسائل مهم دوران خدمت "قره‌باغی" در این زمان جریان مأموریّت ژنرال" روبرت .ای هایزر" و رابطه "قره‌باغی" با او بود. "هایزر" معاون فرماندهی نیروهای آمریکایی مستقر در اروپا بود که در اوایل ژانویه 1979 اواسط دی ماه 1357 به صورت مخفیانه به ایران آمد.





وی مأموریّت داشت ضمن مطمئن ساختن سران ارتش به حمایت آمریکا، با آماده کردن آنان به کودتای به موقع، از هر گونه اقدام نظامی زودرس که موجبات گسیختگی ارتش شود جلوگیری نماید. امّا گفته می‌شود هدف اصلی مأموریّت "هایزر" این بود که با بررسی اوضاع ایران، در صورت تشخیص نامساعد بودن اوضاع پایگاه‌های جاسوسی در مرز شوروی و دستگاه‌های حسّاس آن و سایر سلاح های پیشرفته را برچیند و سپس قراردادهای خرید اسلحه آمریکا با ایران را با مذاکره با دولت "بختیار" فسخ نماید.
"هایزر" پس از ورود به ایران با ارتشبد "قره‌باغی" و سایر سران نظامی ملاقات و گفتگو کرد. پس از دیدار اوّلیّه به طور مرتب و روزانه با حضور "قره باغی" و سران دیگر نظامی در دفتر ریاست ستاد ارتش جلساتی تشکیل می‌داد. غالب مباحث در ارتباط با اوضاع و احوال کشور و چگونگی حل بحران و نحوه عملکرد ارتش بود...

{به نقل از مقاله ی مأموریّت خرید سلاح نوشته ی "علی روزبهانی"۲۰ بهمن ۱۳۸۸ روزنامه ی اعتماد:}
ایستادم تا "سالیوان" و "هایزر" از اتاق شاه آمدند بیرون. گفتم چه شد؟ چه کار می کنید؟ بالأخره چه؟ "سالیوان" به من گفت؛ "اعلیحضرت تصمیم گرفتند از کشور بروند." من خیلی ناراحت شدم. خیلی ناراحت شدم. فوراً به گارد گفتم می خواهم بروم پیش شاه... شرفیاب شدم و گفتم چه شد اعلیحضرت؟ اینها به من گفتند شما تصمیم گرفته اید از مملکت بروید. شاه گفت؛ "خیر، اینها به ما تکلیف کردند برویم."
(خاطرات "حسن طوفانیان" آجودان مخصوص شاه و مسوول خریدهای نظامی افسانه یی حکومت پهلوی)
... در آخرین روزهای حکومت پهلوی در سال ۵۷ "طوفانیان" ... جلسه بی سابقه یی را در کاخ نیاوران روایت می کند که شاه به درخواست "بختیار" با حضور امرای ارتش تشکیل داده و در آن جلسه از سران ارتش می خواهد به دنبال خروج او از کشور از "بختیار" حمایت لازم را به عمل بیاورند.
با این وجود "طوفانیان" به دلیل عدم انتصاب به وزارت جنگ و ای بسا مقام نخست وزیری دلخور است و از شاه در حضور "بختیار" می خواهد که اجازه خروجش را از کشور بدهد: "گفتم اعلیحضرت من ارشدترین افسر ایران هستم. من در مملکت بیکار نمی مانم. موافقت فرمودید من بازنشسته شوم، اجازه بدهید بروم..."
"بختیار" به میان حرف پرید و گفت؛ "تیمسار اگر شما هم در بروید دیگر کسی اینجا نمی ماند."


شاه در ۲۶ دی ماه با توصیه و فشار سفرای آمریکا و انگلستان، ایران را ترک کرد. او البتّه پیش از ترک تهران به توصیه دیگری نیز عمل کرده بود و از افسران ارشد ارتش شاهنشاهی خواسته بود تا به جای او از ژنرال {4 ستاره ی آمریکایی} "هایزر" معاون فرماندهی کلّ نیروهای ناتو که با مأموریّت ویژه برای حفظ حکومت پهلوی {ولو با سر وزیری "بختیار"!}به ایران آمده بود، اطاعت کنند.
"هایزر" که در طول یک ماه حضور خود در تهران عملاً فرمانده ی ارتش ایران بود تمامی تلاش خود را برای ترغیب افسران شاه به سمت یک کودتای نظامی {در ایجاد تثبیت برای اساس نظام مشروطه ی ستمشاهی ولو با خروج شاه از قدرت} انجام داد؛ کودتایی که هیچ گاه محقق نشد. از میان افسرانی که "هایزر" و شاه برای حفظ انسجام ارتش و نهایتاً کودتای نظامی علیه انقلاب اسلامی برای او حساب ویژه یی باز کرده بودند، "حسن طوفانیان" بود.
"هایزر" به همین دلیل به محض ورود به تهران به ملاقات "طوفانیان" رفت. از دیدگاه "هایزر"، تیمسار "طوفانیان" فرد شناخته شده یی در سطح بین المللی بود چرا که او مجری کلان ترین قراردادهای نظامی میان دولت های غربی و ایران محسوب می شد. با این وجود به اعتقاد "هایزر"، ارتشبد "طوفانیان" به طور واضح، نگران جان خود بود و می خواست همراه شاه از ایران خارج شود، در غیراین صورت مطمئن بود که کشته خواهد شد.

{ به نقل از یادداشتهای تحقیق کتابخانه ای آرشیو ر.گ.چ:}
... اعضای شبکه ی طرح جوش در هفته ی اوّل بهمن 1357 فراخوانی شده بودند تا با جلوگیری از بازگشت "امام خمینی" و عناصر کلیدی نهضت مردمی ایشان را در راستای تثبیت دولت "بختیار" حذف فیزیکی نمایند ...

{به نقل از مقاله ی مأموریّت خرید سلاح نوشته ی "علی روزبهانی"۲۰ بهمن ۱۳۸۸ روزنامه ی اعتماد:}
تلاش های "هایزر" برای متحد ساختن سران قوای سه گانه و دو ارتشبد باسابقه یعنی "قره باغی" و "طوفانیان" به جهت انجام کودتای نظامی {جهت مهار انقلاب} البتّه به کندی پیش می رفت.
ژنرال آمریکایی دلیل شکست طرح کودتای ناکام بهمن 13۵۷ را چنین تشریح می کند؛ " ازخودراضی بودن بیش از حد، یکی از خصوصیات و نقاط ضعف رهبران نظامی ایران است.
یکی دیگر از خصوصیات آنها قبول نکردن مسوولیت است. من سعی کردم به "طوفانیان" بقبولانم که ارتش باید مسوولیت ها را در غیاب شاه قبول کرده و ایران را حفظ کند. در حقیقت تنها مرجع و نیروی واقعی در مملکت است و فقط کافی است که رهبران نظامی وظایف شان را انجام دهند. در جواب من ژنرال "طوفانیان" اظهار کرد؛ "شاه تنها یک فرد نیست، بلکه او همه مملکت است"
تلاش های آمرانه "هایزر" برای متقاعد ساختن "طوفانیان" به رهبری کودتا در صورت سقوط دولت "بختیار" : "من (ژنرال" هایزر") سعی کردم به ژنرال "طوفانیان" تفهیم کنم که او نسبت به مملکتش وظایفی دارد ولی او چنان با مشکلات خودش دست به گریبان بود که به حرف های من توجهی نمی کرد..."
تیمسار "طوفانیان" اگرچه در آخرین ملاقات هایش با شاه، "هایزر" و "بختیار" از قصد خود برای خروج از کشور سخن می گوید امّا تا سقوط کامل شاه در ایران حضور داشت.




شاید او می خواست نقشه های طرّاحی شده توسّط "هایزر" به هدف کودتا در بهمن 13۵۷ را اجرا کند و تجربه ۲۸ مرداد 1332را تکرار کند امّا موفق به این کار نشد.

{به نقل از سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی پژوهش"منصور نصیری طیبی" 3/10/1384}
در مدت اقامت هایزر در تهران "قره‌باغی" با وی روابط نزدیکی برقرار کرد؛ به طوری که "هایزر" و "سولیوان" سفیر وقت آمریکا در تهران در عضویت "قره‌باغی" در شورای سلطنت نقش مهمی را ایفا کردند.
علاوه بر این هنگامی که شاه قصد ترک کشور را داشت، "هایزر" تلاش کرد "قره‌باغی" را به عنوان یک رهبر نظامی به سایرین بقبولاند.
"قره‌باغی" پس از بدست آوردن مسند ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران ، در 23/10/1357 به عضویت شورای سلطنت برگزیده شد. او از تاریخ انتصاب به ریاست ستاد تا روز خروج شاه از ایران( 14 تا 26 دی ماه 57 ) تقریبا هر روز یا حتّی بعضی از روزها دو بار برای ملاقات با شاه به کاخ نیاوران می‌رفت.
"قره‌باغی" در هر فرصت تلاش می‌کرد شاه را از تصمیم خود به خروج از ایران منصرف سازد.




در هنگام خروج شاه از ایران بنا به اصرار "قره‌باغی" پیامی از سوی شاه به پرسنل نیروهای مسلح صادر شد که در آن ضمن بیان علت مسافرت، از پرسنل نیروهای مسلح خواسته شده بود تا در مدت مسافرت وی ضمن رعایت انضباط از فرماندهان خود اطاعت کامل نمایند. این فرمان در آخرین لحظات خروج شاه در 26 دی ماه 1357 در فرودگاه مهرآباد به امضا شاه رسید.
در هنگام بدرقه شاه و خروج در فرودگاه مهرآباد، "قره‌باغی" و "شاهپور بختیار" نخست وزیر وارد هواپیما شدند. شاه در پاسخ "قره‌باغی" در مورد وضعیّت ارتش در آینده گفت "ارتش و نیروهای انتظامی در اختیار شماست. هر طور منطق شما حکم می‌کند عمل کنید، ولو اشتباه باشد، عدم رضایتی در من ایجاد نخواهد شد به شما حق می‌دهم، چون وضع مشکل است."
"قره باغی" پس از خروج شاه در یک اقدام بی سابقه تا آن روز یک مقام نظامی بیانیه سیاسی صادر نمی‌کرد، وی پس از هماهنگی با "بختیار" طی مصاحبه‌ای، ضمن تکذیب شایعه کودتای ارتش علیه دولت "بختیار"، برابر قوانین و آئین نامه‌های موجود ارتش هر گونه تمرد و عمل خودسرانه به شدت سرکوب خواهد شد. و اعلام داشت که ارتش از دولت قانونی حمایت خواهد کرد.
علاوه بر این بنا به پیشنهاد "بختیار" در اعلام پشتیبانی از دولت، "قره‌باغی" در 2/11/1357 طی مصاحبه‌ای اعلام کرد ارتش با تمام قدرت از دولت قانونی حمایت می‌کند و مجددا تأکید کرد که هیچ گونه برنامه‌ای در ارتش برای کودتا وجود ندارد.
امّا وی به منظور شدت عمل بخشیدن به سرکوب انقلابیون در 6/11/57 با ارسال دستورالعملّی به کلّیّه فرمانداری های نظامی دستور داد از هر گونه تظاهرات بدون کسب مجوز ممانعت کنند و به منظور اجرای صحیح قانون حکومت نظامی، کلّیّه مفاد قانون مزبور را از طریق رسانه‌ها یا آگهی‌های چاپی به اطلاع مردم برسانند.
او در روز 6 بهمن 57 از فرمانداریهای نظامی خواست تا با قاطعیت از هر گونه تجمعات و حرکت دسته‌ها جلوگیری شود و هر گونه حمله انقلابیون به نقاط حسّاس شهر را به سرعت سرکوب نمایند.

{ به نقل از یادداشتهای تحقیق کتابخانه ای آرشیو ر.گ.چ:}
..بازگشت باورنکردنی "امام خمینی"(قدس سره) که با پرواز اِر فرانس (هماهنگ شده توسّط مرحوم پروفسور دکتر "محمّد مُکری" )صورت پذیرفت ؛آنهم در حالیکه با تدبیر "مرحوم مُکری" علاوه بر یاران و همراهان امام ؛ چندین خبرنگار از ملّیت های مختلف در معیت ایشان در پرواز حضور داشتند. این امرامکان هر نوع تحرک تروریستی را از هدایتگران جوش سلب نمود ... استقبال میلیونی مردم آزاده ی کشورمان از ورود تاریخی امام در 12 بهمن 1357، "هایزر" و اذنابش را مجبور به فرار از ایران نمود....به اعضای نسوخته ی جوش ابلاغ گردید که با هماهنگی سرپل ها به نفوذ در کمیته ها و ارگانهای انقلاب اسلامی بپردازند...




{به نقل از سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی پژوهش"منصور نصیری طیبی" 3/10/1384:}
پس از ورود "امام خمینی" به ایران و اعلام ایشان مبنی بر تشکیل دولت جدید این موضوع در جلسه کمیته بحران مطرح شد. لذا "قره‌باغی" و سایر فرماندهان سرسختانه از دولت "بختیار" حمایت کردند.
بدین سان "هایزر" هر روز در دفتر ستاد بزرگ ارتشتاران حضور می‌یافت و طرح‌ها و نقشه‌های وی به بحث گذاشته می‌شد و سپس به اجرا در آمد، تا اینکه دو روز پس از ورود "امام خمینی"...مجبور به ترک اضطراری ایران شد.
"قره‌باغی" پس از ورود امام خمینی بارها حمایت خود از دولت "بختیار" را اعلام می‌کرد طی بیانیه‌های مختلف خطاب به فرماندهان دستورات لازم برای سرکوب انقلابیون را صادر می‌کرد. حتّی در 21/11/1357 در آخرین اطلاعیه‌ای در سمت ریاست ستاد ارتش ابلاغ کرد عنوان داشت: «در تأسیسات دولتی، کلانتری ها، پاسگاه ها و تأسیسات نظامی باید بطور قاطع در مقابل تک خرابکاران پدافند و حفاظت شده و متجاوزان شدیدا سرکوب گردند. ضمنا مقررات فرمانداری نظامی را بطور کامل در منطقه استحفاظی آن فرمانداری به موقع اجرا گذارند.
امّا پس از اعلام همبستگی همافران نیروی هوایی با "امام خمینی" و تسلیم اغلب شهرها و عدم کارآیی حکومت نظامی، سران ارتش از ادامه مقاومت مأیوس شدند. از اینرو شورای عالی نیروهای مسلح در صبح روز 22 بهمن 58 در اتاق شورای ستاد بزرگ ارتشتاران تشکیل شد. در این جلسه پس از ارائه گزارش فرماندهان از وضعیّت نیروهای خود و اظهار نظر چند تن دیگر در نهایت مسئله بی طرفی ارتش به اتفاق آرا تصویب گردید.
در بیانیه‌ای که برای نخستین بار کلمه "شاهنشاهی" از ارتش حذف شده بود، خاطرنشان گردید که از خواست ملت ایران با تمام قدرت پشتیبانی می‌کند. متن اعلامیّه ساعت 2 بعدازظهر از رادیو ایران پخش شد که طی آن از کلّیّه یگان های نظامی خواسته شده بود تا به پادگان‌های خود بازگردند .


 

 

 

 

 

 

 

                                   

 

متن اعلامیه ارتش در صبح 22 بهمن 1357


"قره‌باغی" در روز 23 بهمن 1357 هنگام اطلاع از تحت تعقیب قرار گرفتن وی از سوی کمیته انقلاب اسلامی در منزل یکی از دوستان خود به نام مستعار" اردشیر" مخفی گردید. وی در مدت چهارده ماه اختفا در تهران به طور مرتب محل اقامت خود را عوض می‌کرد. در این مدت به جز همسر وی در پاریس تنها چند نفر از محل اسکان او اطلاع داشتند.
سرانجام "قره‌باغی" با همکاری چند تن از دوستانش توانست شناسنامه‌ای به نام "احمد کوپاهی"،‌ صادره در سال 1320 و متولد تبریز جعل کرده روادید سفر به خارج از کشور دریافت کند. سپس با تغییر قیافه از طریق فرودگاه مهرآباد عازم پاریس شد.
"قره‌باغی" پس از خروج از ایران بعد از مدتی سکوت در 12 خرداد 1359 طی بیانیه‌ای اعلام کرد که "در سقوط شاه و تغییر رژیم هیچگونه نقشی نداشته است"
...او در سال 1363 با نگارش مجموعه خاطرات خود در دوران انقلاب (مرداد تا بهمن 1357) به دفاع از عملکرد خویش در این دوران پرداخت. کتاب مزبور تحت عنوان «اعترافات ژنرال» در ایران منتشر شد. از آن گذشته چند هفته قبل از فوت خود هنگامی که در بیمارستانی در پاریس به علت ابتلا به بیماری سرطان بستری بود طی نوشته‌هایی که برای بخش خاطرات و تاریخ یکی از روزنامه‌های فارسی زبان چاپ لندن فرستاد ماجرای اختفای چهارده ماهه خود در تهران و چگونگی فرارش را از کشور برای اوّلین بار بازگو کرد. کتاب مزبور در سال 1380 به نام ماجرای فرار "قره‌باغی" در ایران منتشر شد. "قره‌باغی" در مهرماه 1379 در بیمارستانی در پاریس مُرد ...


پایان فراز اوّل از پنج ....این پژوهش ادامه دارد...



آپلود عکس

آپلود عکس

... ...