سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آقای روحانی! حواستان به امپریالیسم علمی هست؟

در حاشیه اظهارات رئیس‌جمهور درباره علوم انسانی؛
آقای روحانی! حواستان به امپریالیسم علمی هست؟
دینی شدن یا اسلامی شدن علوم در معنای حداقلی خود، مستلزم تغییر در مبانی است، حال آن که رییس جمهور به اشتباه مبانی علوم را جهانی خواندند؛ نگاهی که یادآور نگاه منسوخ و ممسوخ شده پوزیتیویسم کلاسیک است.
آقای روحانی! حواستان به امپریالیسم علمی هست؟

سرویس اندیشه جهان‌نیوز - محسن سلگی: اخیراً آقای حسن روحانی در دیدار با اساتید، با اشاره به این‌که گفته می‌شود باید علوم انسانی را اسلامی کنیم، گفته است: «پایه‌ها و مبانی علم و دانش، اسلامی، مسیحی و یهودی ندارد و پایه‌های علم جهانی است و جغرافیا نمی‌شناسد. متدها هم جهانی هستند اما اهداف متفاوت‌اند و هر کشوری اهداف خود را دارد پس اگر می‌خواهیم علم در کشور کاربردی شود باید آن را بومی‌سازی کنیم.»

در پاسخ رییس جمهوری محترم باید گفت که دست بر قضا مشکل بنیادین و اصلی ما با علوم غربی در مبانی و پایه های آنهاست و نیز این ادعای امپریالیسم علمی، که مدعی جهانی بودن، جهانی سازی و حذف نظریه های دیگر است. از این رو، این بیان رییس جمهور که پایه های علم را جهانی می داند، همان چیزی است که از آن تحت عنوان امپریالیسم علمی یاد کردیم. گرچه خود این انگاره که مدعای اصلی پوزیتیویسم کلاسیک است، امروزه در خود غرب نیز با چالش هایی جدی مواجه گشته و بسیاری دانشمندان و نظریه پردازان غربی منکر و منتقد نظریه جهانی‌بودن مبانی علم هستند.

مشکل اصلی علوم غربی نسبت به ما و مسائل ما، در مبانی و ریشه‌ها یا همان زیربناست. در حقیقت حداقل کاری که می‌توان برای بومی‌سازی کرد، تغییردادن مبانی است که به مراتب سهل‌تر از تغییرات رویّه‌ای- و نه رویه‌ای- است (در سطح و از حیث رویه ای به مراتب آسان‌تر می‌توان متوقع علم بومی و اسلامی بود تا در رویّه یا سازو کارها).

«بومی‌سازی حداقلی» به معنای تغییر نگاه و حیث نیت دانشمندان و صاحبان علم است؛ اینکه برای هدفی الهی دانشمندان به سراغ علم بروند و بدان نگاه کنند، نه برای اهداف مادی، اقتصادی و حتی برای خود علم (علم برای علم به عنوان انگاره عصر قرن نوزدهمی).

ساز و کار دست یابی به علم دینی

برای طرح علم دینی ضروری است که مبانی اصلی دین را استخراج کنیم و آن مبانی را مفروض دانشمندان در حوزه‌های مختلف علمی قرار دهیم تا دانشمندان نظر به آن مبانی اظهار نظر کنند. در این جا به این مبانی می پردازیم. ضرورت دارد تا ابتدا به مبانی علم دینی به مثابة بنیان و ستون فقرات ساختمان و بنای علم دینی پرداخته شود.

مبانی:

1. جامعیّت دین و وحدت در روابط علم و دین

مؤلفه و مبنای اساسی که در بحث علم دینی مطرح است، بحث هویت دین و معرفت دینی است که با نظریات ارائه شده در بحث علم دینی پیوند خورده است. مهم ترین دیدگاه و نظریه در باب هویت دین و معرفت دینی، جامعیّت دین است. یکی از مؤلفه‌ها یا مبانی علم دینی این است که چه رابطه‌ای بین علم و دین فرض بگیریم. اگر طبق مدل ایان باربور به رابطة تعارض یا استقلال قائل شویم، نمی توانیم به علم دینی اعتقاد داشته باشیم و حتّی بسته به این که از دو مدل گفتگو و وحدت کدام یکی را برگزینیم، در نظریه پردازی در علم دینی مؤثر واقع می شود.

آیا دین جامع است؟ اگر جامع است به چه معنایی؟ در این باب نظریه‌های مختلفی و گاهی متعارض مطرح شده است و در این نوشتار نظریاتی را مد نظر قرار می دهیم که با بحث علم دینی در بین نظریه پردازان پیوند خورده است. بر مبنای جامعیت دین و نیز وحدت علم و دین به عنوان نظریه‌ای استوار بر نگاه جامعیت دین، نمی توان دیدگاه تعارض علم و دین و یا حتّی نگاه حداقلی گفتگو را پذیرفت.

از آن جایی که شهید مرتضی مطهری دین را جامع و کامل می‌داند، در مورد علم دینی می‌گوید: «اساساً این تقسیم درستی نیست که ما علوم را به دو رشته تقسیم کنیم؛ علوم دینی و غیر دینی. تا این توهم برای بعضی پیش بیاید که علومی که اصطلاحاً غیر دینی نامیده میشود از اسلام بیگانه‌اند. جامعیت و خاتمیت اسلام اقتضا میکند هر علم مفید و نافعی را که برای جامعه اسلامی لازم و ضروری است علم دینی بخوانیم.»

آیت‌الله جوادی آملی نیز که قایل به جامعیّت دین است، بر این اساس تمام معارف و علوم را مرتبط با دین می داند: «با اثبات دین به عنوان مجموعه ی قوانین و مقررات ثابتی که مبین انسان و جهان و پیوند میان آن دولت؟ نقش دین نسبت به جمیع معارف و علوم آشکار میگردد بر این مبنا دین نه تنها مخالف با عقل نیست بلکه مدلول اصول و قوانین مبرهن عقلی است.»

وی بدان دلیل که دین را جامع می داند، در مورد علم دینی می‌گوید:
« علم اگر علم است نمی تواند غیر اسلامی باشد زیرا علم... تفسیر خلقت و فعل الهی است و تبیین کار خدا حتماً اسلامی است... ».

ایشان به مسانخت علم و ایمان معتقد بوده و بر آن است که دین نه تنها مغایر با علم نیست، بلکه میزانی اساسی برای قوانین علمی می باشد. او دربار? منظور از علم دینی می‌گوید که اسلامی کردن علوم به معنای رفع عیب و نقض حاکم بر علوم تجربی رایج است و اینکه علوم طبیعی را هماهنگ و سازکار با دیگر منابع معرفتی ببینیم، نه آن که بنیان علوم رایج را ویران نموده و محتوای کاملاً جدیدی را در شاخه‌های علوم انتظار بکشیم.

همچنین نگاه علامه حسن زاده آملی که مبتنی است بر وحدت مطلق و ملازمه علم و دین، وحدتی که برخاسته از جامعیت دین است نیز قابل طرح است. علامه در دیدگاه وحدت گرایانه خویش تا بدانجا پیش می رود که علم را از ذاتیات دین معرفی می کند و نیز همه آداب و متون دین را محض علم می داند از این رو از نظر علامه هیچ جدایی میان علم و دین وجود نداشته، بلکه نسبت این همانی میان آن‌ها‌ مترتب است. در واقع نگاه علامه به علم دینی و واقعی بودن آن ریشه در نگاه جامعیّت و عمومیت دین در نزد وی دارد.

2. تفسیرالهی نسبت به عالم هستی:


در نگرش سنتی سعی می شد از جهان تفسیر غایت گرایانه ارائه شود و جهان به عنوان یک نظام اخلاقی توصیف می شد، در حالی که علوم جدید نگرش غایت مدارانه از عالم را حذف کرد و امروزه علم و عالِم غالباً به علل مادی توجه دارد. اگر از موضعِ علوم جدید به جهان نظر کنیم، در جهان چنان ضرورتی حاکم شده که دیگر به عنوان یک نظام اخلاقی برای فعل الهی تلقی نمی شود.

نگرش الهی را در چهار محور زیر می توان در اندیشه و عمل تحقق بخشید:

الف: اعتقاد به اینکه انسان دارای یک بُعد معنوی و روحی است و نباید انسان را به یک ساحت مادی تقلیل دهیم (این مسئله در روان شناسی مورد غفلت قرار گرفته است).

ب: تمام موجودات دارای هدف و غایتی هستند. رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّار. (و می‏ گویند) بار الها این را بیهوده نیافریدهای، منزهی تو، ما را از عذاب آتش نگاه دار (آل عمران/آیه191).

ج: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُون:‏ آیا پندارید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به نزد ما بازگردانده، نمی شوید؟ (مومنون/ آی? 15).

د: نفی ماتریالیسم و ماده باوری (این باور ناصحیح که جهان غیر از ماده چیزی نیست). وَ قالُوا ما هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ: آنها گفتند: چیزى جز همین زندگى دنیاى ما، در کار نیست؛ گروهى از ما می ‏میرند و گروهى جاى آن‌ها‌ را می‌گیرند و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمى‏‌کند! آنان به این سخن که مى‏‌گویند، علمى ندارند؛ بلکه تنها حدس مى‏‌زنند!(جاثیه/ آیه 24).

این موارد بخشی از مبانی مهم دینی است که باید آن‌ها‌ را مفروض گفتمان‌ها‌ی خود قرار دهیم تا به تدریج ذائقة علمی ما تغییر کرده و به سبب آن علمی دینی به مرور زمان پدید بیاید.

آن چنان که گذشت، دینی شدن یا اسلامی شدن علوم در معنای حداقلی خود مستلزم تغییر در مبانی است، حال آن که رییس جمهور به غلط مبانی علوم را جهانی خواندند؛ نگاهی که یادآور نگاه منسوخ و ممسوخ شده پوزیتیویسم کلاسیک است که در خود غرب انتقادات مختلفی دیده است و مسخ و نسخ و فسخ را تجربه خواهد کرد. هم اکنون رهیافت انتقادی (فرانکفورتی)، رهیافت مطالعات فرهنگی، رهیافت های کیفی و پدیدارشناسانه و ... به خوبی توانسته اند انگاره جهانی بودن مبانی علوم را به چالش گرفته و باژگونه کنند.

به نظر می‌رسد، جناب روحانی گرچه خود روحانی است، اما به عنوان بالاترین مدیر اجرایی کشور، بهتر است وارد میادین سخت نظریه‌پردازی نشود.



کلمات کلیدی : آقای، روحانی، !، حواستان، به، امپریالیسم، علمی، هست، ؟، شهید، مطهری
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

آپلود عکس

آپلود عکس

... ...