سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مجلس ششم و آیتالله هاشمی رفسنجانی

مجلس ششم و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ ایران بعد از انقلاب، فصلی دارد که بدون مطالعه‌ی آن نمی‌توان درک درستی از قبل و بعد آن داشت و آن هم حکایت «دوم خرداد» است.

این حکایت، البته برای یک جامعه‌شناس صحنه‌های جذاب و موضوعات پژوهشی فوق‌العاده‌ای را در خود دارد.

به مناسبت امروز، یک‌شنبه دوم خرداد 89، برگی از دفتر این دولت را نگاهکی می‌اندازیم و آن‌هم حکایت مجلس ششم است.

***

اصلاح قانون مطبوعات، لوایح دوگانه، تحصن، تقلب در انتخابات مجلس ششم، سناریوی رفراندوم، ارسال اهانت‌نامه به رهبری و ... همه از موضوعاتی هستند که در بحث «مجلس ششم» می‌توان به آن‌ها پرداخت؛ شاید زمانی هم بپردازم، اما نخست، در سر دارم حکایت دیگری را بپردازم؛ آن‌هم «سناریوی ترور شخصیت و هتک حرمت آیت‌الله هاشمی» است.

ثبت نام آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم که در بعدازظهر 24 آذر 1378 روی داد، شوک بزرگی به تندروها به خصوص حزب مشارکت[1] وارد کرد؛ جرا که مشارکتی‌ها پیش‌تر با تهدیدهایی درصدد آن بودند تا سیاست‌مدار کهنه‌کاری را که الفبای انقلاب 1357 هم‌راه نام او نگاشته می‌شود، از ورود به صحنه‌ی انتخابات و بالتبع حضور در مجلس ششم باز دارند.

این شد که نام وی در لیست اقدامات بخش ترور شخصیت سازمان توطئه، قرار گرفت تا جوخه‌های ترور شخصیت حزب مشارکت آماده‌ی زدن خنجر از پشت شوند؛ از آن‌رو که مشارکتی‌ها اعتقاد داشتند پرونده‌ی سیاسی رفسنجانی قبل از آن‌که بر سر راه اصلاح‌طلبان قرار بگیر باید بسته شود: «قضیه‌ی هاشمی را نباید برای چند سال بعد گذاشت که سر باز کند»[2]

آنان رهبری جوخه‌های ترور شخصیت هاشمی را به «اکبر گنجی» و «عباس عبدی» سپردند. این پروژه با طرح چندین ادعای بی‌اساس انجام و با داستان‌سرایی و رمان‌نویسی دنبال شد که از مهم‌ترین آن ادعاها، اتهام خلاف واقع قتل‌های دوران سازندگی است.

اکبر گنجی؛ منسلخ از لباس روحانیت و در تجمع جنبش سبز؛ خارج از کشور

در این زمینه ماحصل تراوشات ذهنی اکبر گنجی در دو رمان «عالی‌جناب سرخ‌پوش، عالی‌جنابان خاکستری» و «تاریک‌خانه‌ی اشباح» بروز یافت. در رابطه با قتل‌ها، اکبر گنجی در نوشته‌های به «قتل‌سازی» پناه برده تا مدعی آغاز قتل‌های زنجیره‌ای از دوران ریاست‌جمهوری هاشمی شود:

«هاشمی حقیقت را کتمان می‌کند. آقای هاشمی می‌توانست صادقانه به مردم بگوید که در دوران من قتل‌های بسیاری توسط محافل سعید امامی صورت گرفت ولی من از آن‌ها بی‌اطلاعم»[3]

در جایی دیگر، وی قتل‌ها را تکثیر داده و تعداد آن‌ها را هشتاد تن عنوان کرد: «در دوران هشت‌ساله‌ی صدارت آقای هاشمی حدود هشتاد تن به وسیله‌ی محفل‌های اطلاعاتی و به علل سیاسی به قتل رسیده‌اند»[4]

عباس عبدی، عضو برجسته‌ی حزب مشارکت، نیز در سناریوی ترور شخصیت رفسنجانی به موازات اکبر گنجی به حملات ادامه داد. وی مدعی وقوع قتل‌هایی در دوان دولت سازندگی شد و در اتهام‌زنی به رفسنجانی بیان داشت که:

«چهار حالت موضوع آقای هاشمی در این قضایا (قتل‌های زنجیره‌ای) را ارزیابی می‌کنم: 1- آقای هاشمی اطلاع داشته و دستور هم داده که این کارها بشود؛ 2- آقای هاشمی اطلاع داشته، دستور نمی‌داد ولی به شرح هم نمی‌آمد؛ 3- آقای هاشمی اطلاع داشته، به دست می‌آمده ولی نمی‌توانسته مخالفت بکند؛ 4- این‌که آقای هاشمی اطلاع نداشته است، بدترین حالت این آخری و به‌ترین حالت اولی است.»[5]

بر اساس مستندات و مدارک، قتل‌های مشکوک فقط به قتل‌های سال 1377 و دوره‌ی اصلاحات ختم می‌شود که پس از رسیدگی کامل به پرونه‌ی متهمان، مصطفی موسوی (کاظمی) از دوستان نزدیک سعید حجاریان، به عنوان «عامل اصلی قتل‌ها» معرفی گردید. نقش سعید امامی در آن ماجرا هرگز به اثبات نرسید؛ چرا که پی از رسیدگی، وی به طرز مشکوکی در حالی که تحت بازجویی توسط دو بازجوی چپ معرفی شده از سوی علی ربیعی (و در اصل شخص حجاریان) قرار داشت، فوت می‌کند و گفته شد که خودکشی نموده است.

ادعاهای واهی گنجی و عبدی مبنی بر وقوع قتل‌های بی‌شماری در دولت سازندگی از آن‌جا خلاف واقع دانسته شد که نه تنها وقوع این قتل‌ها به اثبات نرسیده است بلکه آن‌ها اسمی از مقتولان خیالی خود نیز نبردند و فقط به جنجال‌پراکنی مشغول شدند.

در گام بعدی سناریویی که مشارکتی‌ها برای حذف سیاسی رفسنجانی نوشته بودند، مسئله‌ی جنگ تحمیلی بود. آن‌ها رفسنجانی را مسئول ادامه‌ی جنگ پس از فتح خرم‌شهر دانستند و مدعی شدند که امام راحل(ره) پایان جنگ را آن موقع خواستار بودند.[6]

تصویر جلد چاپ بیست و هفتم کتاب «عالیجناب سرخپوش»

هاشمی رفسنجانی ضمن رد این اتهام، درباره‌ی دستور ادامه‌ی جنگ توسط شخص حضرت امام (ره) بیان داشت که: «بعد از فتح خرم‌شهر، من مسئول جنگ نبودم، نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع بودم. تنها مسئله‌ای که آن موقع پیش آمد این بود که امام فرمودند که ما موافق نیستیم نیروهای ما وارد خاک عراق شوند ولی اصل جنگ را امام اجازه نمی‌دادند کسی با ایشان بحث کند که جنگ متوقف شود یا آتش‌بس شود. خوب شما یا حرف‌های امام را فراموش کرده‌اید و یا این‌که بعضی از آقایان آن را ندیده می‌گیرند. امام حتی یک لحظه به کسی اجازه ندادند که با ایشان بحث کند که جنگ متوقف بشود... بالاخره امام پذیرفتند که اگر وارد خاک عراق می‌شوید، به آن‌جا وارد شوید که مردم نباشند و یا کم باشند».[7]

مشارکتی‌ها در برنامه‌ی ترور شخصیت رفسنجانی، به طرح اتهام «دیکتاتوری و اختناق» نیز پرداختند. در همی زمینه، اکبر گنجی، دوران دولت سازندگی را این‌گونه تاریک القا کرد:

«... امکان مخالفت علنی شهروندان با خشونت و جنایت وجود نداشت. مطبوعات مستقل هنوز شکل نگرفته بود. جنبش دانش‌جویی در حال بازسازی آرمان‌ها و تجدیدنظر اصلی مشکلات جامعه بود».[8]

وی در اتهام‌زنی به دوران دولت سازندگی،پا را از این فراتر گذاشت و مدعی شد که:

«خشونت‌ورزان و جنایت‌کاران عرصه‌ی سیاست در دوره‌ی هاشمی بدون دغدغه و ترس از مکافات دست به جنایت می‌زدند».[9]

در این میان، عباس عبدی که در کنار گنجی جوخه‌های ترور شخصیت رفسنجانی را رهبری می‌کرد، دولت رفسنجانی را به سیاست‌زدایی متهم نمود:

«و کار دیگری که در حوزه‌ی ایشان (رفسنجانی) انجام دادند، از بین بردن مشارکت بود».[10]

جوخه‌های تخریب رفسنجانی، اتهام «جاه‌طلبی» را نیز به فهرست سیاهی که در پرونده‌ی ایشان قرار داده بودند، افزودند: «عالی‌جناب سرخ‌پوش می‌خواهد تا در همه‌ی دهه‌ی سوم انقلاب هم‌چنان قدرت‌مند باقی بماند... اگر ایشان بر کرسی ریاست مجلس تکیه زند، با چنین سخصی چه نوع رابطه‌ای می‌توان برقرار کرد؟»[11]

دلیل تخریب شخصیت رفسنجانی نه تنها کنار گذاشتن شخصیتی بود که مانعی سر راه مشارکتی‌ها برای تسخیر مجلس ششم قلم‌داد می‌شد، بلکه رفسنجانی، در دید آنان به دلیل «اتمام تاریخ مصرف» محکوم به «ترور شخصیت» بود:

«تئوریسین‌های چپ طی یک ساله‌ی اخیر تلاش کردند که به لایه‌های ارتدوکس خود بقبولانند که عمر سیاسی هاشمی رفسنجانی به پایان رسیده است. آن‌ها می‌گفتند: هاشمی این استاد چانه‌زنی در سطوح فوقانی قدرت، دیگر نمی‌تواند از هنر دیپلماسی پنهان خود استفاده نماید».[12]

در حالی روز رأی‌گیری انتخابات مجلس ششم فرا رسید که مشارکتی‌ها از عمل‌کرد جوخه‌های ترور شخصیت رفسنجانی مسرور و سرمست بودند و «بررسی آماری مطبوعات و نظرسنجی‌های انجام شده نشان داد که در طی یک هفته تبلیغات مجلس ششم، هر تهرانی به طور متوسط روزانه سه مقاله علیه هاشمی و پنج شایعه‌ی تازه و اتهام جدید در مورد وی و خانواده‌اش شنیده است.»[13]

با اعلام نتایج شمارش آراء، رفسنجانی با 749884 رآی و کسب 25.58 درصد آرای شرکت‌کنندگان شهر تهران، نفر سی‌ام منتخبین شهر تهران شد.

مشارکتی‌ها که نتوانسته بودند مانع راه‌یابی هاشمی رفسنجانی به مجلس گردند، امیدوار بودند که شاید با پی‌گیری سناریو توسط جوخه‌های ترور شخصیت، بتوانند پرونده‌ی سیاسی رفسنجانی راببندند. بر همین اساس، شبهه‌افکنی در آرای رفسنجانی و اتهام تقلب در انتخابات و نفع وی، در دستور کار جدید جوخه‌های ترور شخصیت رفسنجانی نوشته می‌شود. روزنامه‌ی «مشارکت»، که ارگان وقت حزب مشارکت به شمار می‌آمد، در این مورد نوشت:

«نفر سی‌ویکم (علی‌اکبر رحمانی) با اعتراض به نتایج انتخابات، جای‌گاه خود را به طور قطع در بین سی کاندیدای منتخب تهران می‌داند».[14]

در این ایام، رفسنجانی متین و بردبار، نظاره‌گر بازی جدید است. او برای از بین بردن هرگونه شبهه و خنثی کردن توطئه‌ی جدید، نامه‌هایی به شورای نگه‌بان می‌نویسد و در آن خواستار بررسی دقیق و کامل شکایت نفر سی‌ویکم می‌شود.

بعد از چند روز اعلام شد که «با بازشماری برخی صندوق‌های رأی حوزه‌ی انتخابیه‌ تهران و شمارش آراء علی‌اکبر رحمانی و اکبر هاشمی رفسنجانی، تغییر در آراء مشاهده نشده است و این دو نفر هم‌چنان در همان جای‌گاه باقی مانده‌اند».[15]

با توقف ادامه‌ی بازشماری آرا، مشارکتی‌ها سناریوی تخریب را جلو می‌برند و مدعی می‌شوند که:

«اگر بازشماری آرای هزار صندوق در تهران ادامه می‌یافت، قطعا جای نفرات سی‌ام و سی‌ویکم تغییر می‌کرد و علی‌اکبر رحمانی جای‌گزین اکبر هاشمی رفسنجانی می‌شد».[16]

رفسنجانی جهت کندن ریشه‌ی شایعات، بار دیگر در نامه‌هایی خطاب به دبیر شورای نگه‌بان، خواستار رسیدگی دقیق تا رفع ابهام می‌شود. وی در این نامه با اشاره به این‌که پس از توقف بازشماری آرای مردم تهران، بار دیگر زمینه برای رواج شایعات و حدس و گمان به وجود آمده است، تأکید می‌کند که:

«به نظر می‌رسد برای حفظ حق داوطلبان و جلوگیری از مخدوش شدن اعتماد مردم که سرمایه‌ی ارزش‌مند کشورند، لازم باشد رسیدگی دقیق تا رفع ابهام انجام می‌شود و در مراحل مختلف با اطلاع‌رسانی به موقع، مردم در جریان امر قرار گیرند».[17]

شورای نگه‌بان، پس از بازشماری بخش دیگری از آرا، به تخلفات گسترده‌ی مصطفی تاج‌زاده، رئیس ستاد انتخابات کشور و عضو ارشد حزب مشارکت پی‌ می‌برد و طی گزارشی به مقام معظم رهبری، تقاضای دستور می‌نماید.[18] پس از راه‌نمایی رهبر انقلاب، شورای نگه‌بان با ابطال صندوق‌های مخدوش، جمع‌بندی آرای نهایی تهران را در حالی اعلام می‌کند که رفسنجانی با 630590 رای و کسب 28.6 درصد آرا در رتبه بیستم قرار می‌گیرد.

رفسنجانی ترک مجلسی را که به دست مشارکتی‌ها و به قیمت خون آبرویش تسخیر گشته بود، بر حضور ترجیح می‌دهد و با صدور بیانیه‌ای رسماً «انصراف تاریخی» خود را اعلام می‌کند:

«بسم الله الرحمن الرحیم

مردم شریف و بزرگ‌وار تهران، همان‌طور که مطلع هستید، این‌جانب بر خلاف تصمیم قبلی و تمایل شخصی و قلبی‌ام، حسب وظیفه‌ی شرعی و رسالتی انقلابی و میهنی و در پی اصرار و تأکید چهره‌های محترم و شخصیت‌های صاحب‌نظر نظام، در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت نمودم، اما حجم سنگینی از تبلیغات منفی و خلاف پیش از برگزاری انتخابات و در دوره‌ی تبلیغات و به هنگام رأی‌گیری و شمارش آرا، بر صحنه‌ی میدان رقابت‌های انتخاباتی عارض گشت و حتی دشمنان خارجی و داخلی انقلاب سم‌پاشی‌هایی علیه اصل نظام و دستاوردهای انقلاب و دفاع مقدس و سازندگی نمودند و در جریان انتخابات و حتی پس از اعلام نتایج، فضای شبهه‌ناک و ابهام‌آلودی به وجود آمد. خوش‌بختانه تدبیر مقام معظم رهبری مانع بروز مشکلات سیاسی و اجتماعی شد.

به رغم اصرار و درخواست این‌جانب از مسئولان اجرایی و نظارتی مبنی بر رفع هرگونه ابهام و کشف تمام حقیقت و تلاش‌های شورای نگه‌بان و وزارت کشور، هنوز ابهامات و شبهاتی در نتایج انتخابات تهران باقی است که می‌تواند دستاویز دشمنان ملت و مخدوش‌کننده‌ی وحدت نیروهای معتقد به نظام اسلامی گردد. اکنون با توجه به شرایط جاری، انجام وظیفه به صورت مطلوب و تلاش برای وفاق ملی و تقویت سازندگی که از اهداف مهم و عمده‌ی حضورم و عذرخواهی از مردم شریف و موکلان عزیز تهرانی از پست نمایندگی مجلس شورای اسلامی اعلام انصراف می‌نمایم.

وظیفه‌ی خود می‌دانم نسبت به اعتماد همه‌ی کسانی که به رغم تبلیغات فراوان ناروا، به این‌جانب رأی داده‌اند، ابراز تشکر نمایم و به آرای کسانی که به هر دلیل منتخب‌شان من نبوده‌ام، به دیده‌ی احترام بنگرم. هم‌چنین نسبت به افراد و گروه‌های معدودی که به اشتباه یا خدای ناخواسته کینه‌توزی و عداوت به ناحق مرتکب تهمت، غیبت یا انتقاد ناسالمی در مورد این‌جانب شده‌اند گذشت نموده و از درگاه خداوند متعال برای خود و همگان طلب بخشش و تنبه نمایم.

امیدوارم با تلاش و هوش‌یاری همه‌ی نمایندگان محترم، نهاد قانون‌گذاری مجلس ششم، سنگر عزت، اقتدار و هم‌دلی نیروهای وفادار به نظام و انقلاب و تقویت هم‌کاری قوای سه‌گانه و نهادها و ارگان‌های کشور باشد و این‌جانب در هر عرصه‌ای که مصالح و منافع نظام اسلامی حاکم نماید به انجام وظیفه خواهم پرداخت.

اکبر هاشمی رفسنجانی»[19]

***

تاریخ گویا چشم انسان را باز می‌کند؛ این روزها چند نفر در کشور سخت دچار امتحان هستند و فشاری مضاعف بر دوش خود می‌یابند که یکی از این‌ها آیت‌الله هاشمی یار دیرینه‌ی انقلاب است؛ برای موفقیت او در این امتحان دعا کنیم؛

حکایت مجلس ششم، پرده‌های دیگری هم دارد، بلکه حکایت دوم خرداد و حزب مشارکت نیز، که اگر شد، باز هم به مناسبت این ایام، به آن خواهم پرداخت.

***

برگرفته از فصل چهارم بخش سوم کتاب «آسیب‌شناسی حزب مشارکت ایران اسلامی» نوشته سلمان علوی‌نیک، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.(+)



[1] حزب مشارکت، پس از انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری و پیروزی کاندیدای مورد حمایت جریان‌های موسوم به «جناح چپ»-سید محمد خاتمی- در واقع پای‌گاه حاکمان پیروز انتخابات و یا به عبارتی حزب حاکم تلقی می‌شد با محوریت افرادی چون سعید حجاریان، عباس عبدی، مصطفی تاج‌زاده و محمدرضا خاتمی شکل گرفت.

[2]روزنامه‌ی عصر آزادگان، 15/10/1378

[3]اکبر گنجی، عالی‌جناب سرخ‌پوش، طرح نو، 1378، ص 191

[4]همان، صص 125-126

[5]روزنامه‌ی بیان، 1/10/1378

[6]اکبر گنجی، پیشین، ص 124

[7]روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، 1/10/1378

[8]اکبر گنجی، تاریک‌خانه اشباح، طرح نو، 1378، ص 17

[9]همان

[10]روزنامه‌ی بیان، 15/10/1378

[11]اکبر گنجی، عالی‌جناب سرخ‌پوش، صص 142-143

[12]روزنامه نشاط، 6/6/1378

[13]عباس بشیری، انصراف، تهران، اساتید قلم تهران، 1380، ص 196

[14]روزنامه مشارکت، 8/12/1378

[15]عباس بشیری، پیشین، ص 199

[16]روزنامه مشارکت، 12/12/1378

[17]عباس بشیری، پیشین، ص 200

[18]موارد تخلف انتخاباتی آقایان تاج‌زاده، آزرمی و ... خود حکایت دیگری از حکایات مجلس ششم است.

[19]روزنامه همشهری، 7/3/1379



کلمات کلیدی : هاشمی، رفسنجانی، مجلس، انتخابات، رای، ششم
<      1   2   3   4      >

آپلود عکس

آپلود عکس

... ...