سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تحلیل / علامه مصباح : مشائی، بالاخره احمدی ­نژاد را زمین می ­زند

در پاسخ به نام? منسوب به جمعی از طلاب (2):
اندکی پس از استقرار دولت نهم، در مهرماه سال 1384، علامه مصباح در جمعی خصوصی گفته بودند: «دو نفر، آبروی آقای احمدی نژاد را خواهند برد، یکی از آنها آقای مشائی است»! در حالی که در این مقطع زمانی، مشائی هنوز ماهیت حقیقی خود را روشن نساخته و از این رو، شناخته شده نبود. چندی بعد نیز آیت­ الله در جلسه­ ای در دفترشان که تعداد محدودی از شاگردان خاص ایشان حضور داشتند.

گروه سیاسی ـ مهدی جمشیدی:از ویژگی ­های تعیین­ کنند? آیت­ الله مصباح این است که در شناخت ماهیت جریان و شخصیت­ های آلوده به انحراف و التقاط و خدعه، استعداد وافر و کم ­نظیری دارد، آنچنان که مدّت ­ها پیش از آگاهی ­یابی و وقوف دیگران، به حقیقت ماجرا پی برده و دربار? آنها هشدار می­ دهند.

به گزارش بولتن نیوز، این خصوصیت، در رویارویی ایشان با حلق? انحرافی، بیشتر نمایان گشت. حلق? انحرافی، لای? «بیرونی» و «عملیاتی» یک جریان امنیتی- عقیدتی است که تاکنون کمتر به صورت مستدل و محققانه دربار? آن سخن گفته شده است. آنچه مسلّم است این است که افکار اسفندیار مشائی، لیدر جریان انحرافی، التقاطی از معارف «شبه ­عرفانی» و «صوفیانه» است که در بسیاری از موارد، با ضروریّات دین اسلام، تضادّ دارد.

مشائی معتقد است که دور? «اسلام­ گرایی» گذشته است و از این رو، ما مکلّف به نشر و تبلیغ دین اسلام نیستیم؛ به این معنی که امروز دیگر لازم نیست انسان در سای? «دین» و به واسط? آن به «سعادت» و «هدایت» رهنمون شود، چراکه انسان معاصر، خودش مستقل از تعالیم و آموزه­ های دین، قادر به کشف حقیقت و تحصیل سعادت است. بنابراین، اصل «دین» و «دیانت» از موضوعیّت ساقط گشته است.

همچنین وی بر این باور است که جمهوری اسلامی می ­باید به جای سخن گفتن از «مکتب اسلام»، بر «مکتب ایرانی» پای بفشارد. با این حال، وی تأکید بسیار زیادی بر مسأل? «ظهور» و «مهدویّت» دارد و این حساسیت و تأکید به شخص احمدی ­نژاد نیز سرایت کرده است. بر این اساس ادعا می ­شود که همچنان که غیبت، در دو مقطع «صغری» و «کبری» قرار می ­گیرد، ظهور نیز از دو مقطع «صغری» و «کبری» برخوردار است و ما هم ­اینک در مقطع «ظهور صغری» قرار داریم. و چون ولایت فقیه، ایده ­ای است که به تنها به زمان غیبت اختصاص دارد، اکنون دیگر موضوعیّت ندارد؛ ما می­ باید به جستجوی (تحسّسِ) امام عصر (عجل ­الله تعالی فرجه ­الشریف) بپردازیم و اعمال خود را به ایشان عرضه نماییم و تصوّر نکنیم که تأیید و تصویب ولی فقیه، رضایت امام عصر را به دنبال خواهد داشت.

مشائی در واکنش به خطب? «بیداری اسلامی» مقام معظم رهبری در نماز جمع? سال گذشته، به واسط? احمدی ­نژاد این ایده را در جلس? هیأت دولت مطرح ساخت که زمان تحقق مفاهیمی از قبیل «امّت اسلامی» و «تمدّن اسلامی»، دور? پس از ظهور است و اکنون چیزی به عنوان «امّت اسلامی» وجود ندارد. این سخن، انتقاد شدید ­اللحن چند تن از اعضای هیأت دولت را به دنبال داشت.

یکی از نقاط روشن دربار? خاستگاه پاره­ ای از عقاید مشائی این است که وی از ده سال پیش (به ویژه از زمان همکاری با احمدی ­نژاد در شهرداری تهران)، با شخصی به نام «علی یعقوبی» در ارتباط نزدیک بوده است. علی یعقوبی، مدعی درس ­آموزی مستقیم از یکی از حضرات معصومین است و بیش از هر چیز، بر مسأل? ظهور اصرار می ­ورزد. احمدی ­نژاد، سخنان مبالغه ­آمیزی متعدّدی را دربار? مشائی مطرح کرده است. وی در جلس? هیأت دولت به صورت تلویحی به مشائی اشاره کرده و گفته:«بعضی ‏ها به مقامی می ‏رسند که "دویست سال آینده" را می ‏بینند»! وی به مناسبتی دیگر تصریح کرده: «مشایی، "قلّه" است و ما باید به قلّه برسیم»!

بر همین اساس، اندکی پس از استقرار دولت نهم، در مهرماه سال 1384، علامه مصباح در جمعی خصوصی گفته بودند: «دو نفر، آبروی آقای احمدی نژاد را خواهندبرد، یکی از آنها آقای مشائی است»! در حالی که در این مقطع زمانی، مشائی هنوز ماهیت حقیقی خود را روشن نساخته و از این رو، شناخته شده نبود. چندی بعد نیز آیت­ الله در جلسه­ ای در دفترشان که تعداد محدودی از شاگردان خاص ایشان حضور داشتند، تصریح کرده بودند: «این آقای مشائی، بالاخره احمدی ­نژاد را زمین می ­زند ومن نگران او هستم!».

در ماه­ های بعدی، ماجرای حضور زنان در ورزشگاه­ها مطرح گردید. در واکنش به این تصمیم، علامه مصباح بی ­درنگ و بدون محافظه ­کاری، مرتضی آقاتهرانی(استاد اخلاق دولت) و سقای ­بی ­ریا(مشاور امور روحانیون دولت) را به حضور طلبید و دو نامه را به هر یک از آنها داد تا آنهانامه را به شخص رئیس ­جمهور تحویل بدهند. در واقع، ایشان نگران بود که مبادا برخی اطرافیان، مانع از رسیدن نامه به دست رئیس­ جمهور شوند و از این رو، دو نسخه از یک نامه را به دو تن از شاگردان­ شان دادند. در آن جلسه ایشان می ­گوید: «من حدس می ‏زنم که این آدم[مشائی]، به آقای احمدی ‏نژاد صدم? جدّیبزند یا [دست­ کم،] پاشن? آشیل دولت بشود». محتوای آن نامه به دلیل این که کاملاً محرمانه بود، فاش نشد اما بعدها جناب علامه اشاره کرد که: «من در آن نامه، [وجود] جریان انحراف را [در دولت] به آقای احمدی ­نژاد هشدار دادمو نوشتم اطرافیان شما، شما را به زمین خواهند زد!» بعدها مشخص شد که ماجرای حضور زنان در ورزشگاه­ها، از سوی شخص مشائی طراحی شده بود.

متأسفانه احمدی ­نژاد در برابر نصایح دلسوزانه جناب علامه، واکنش درخوری از خویش نشان نداد و سرانجام نیز به اشتباه بودن این اقدام اعتراف نشد و تنها ادعا شد که به احترام نظر مقام معظم رهبری، دولت از این تصمیم عقب­ نشینی می­کند. هنوز شش ماه بیشتر از استقرار دولت نهم سپری نشده بود که حساسیّت آیت ­الله مصباح نسبت به شخص مشایی به حدی می ­رسد که یکی از مسوؤلان عالی امنیتی کشور را فراخوانده و از ایشان می­ خواهند دربار? پیشین? این فرد مطالعه و تحقیق کنند تا زوایای پنهان شخصیت و تفکر وی روشن شود.

در اواخر دولت نهم، آیت­ الله مصباحبه تهران آمد و طی سه جلسه در منزل دکتر الهام(سخنگوی سابق دولت)، با احمدی ­نژاد در زمین? مسائل غیبی و عرفانی به گفتگو پرداخت. در این جلسات، ایشان تفاوت الهام­ هایرحمانی از الهام­ های شیطانی و راه تشخیص عرفان صحیح از کاذب را به تفصیل بیان کردند و با مطرح کردن سخنان و خاطراتی ازمرحوم انصاری ­همدانی و آقا شیخ عبدالکریم حائری و امثال این بزرگان، گوشزدکردند که مراقب باشید، هر الهامی که به شما می ­شود و یا خبر غیبی ­ای که برای شما نقل می­ شود، معلوم نیست مبدأ آن رحمانی و الهیباشد.

این در حالی بود که رئیس جمهور آنچنان شیفته  مشایی شده بود که هیچ نقد و سخن مخالفی را درباره­  وی برنمی ­تافت و تمام قد، از او دفاع می ­کرد. ایشان در توضیح این تغییر و دگردیسی می­ گوید:

«این ‌که بگوییم [وجود] این ویژگی ­های مثبت [در شخصیت احمدی ­نژاد]، معنایش این است که ایشان هیچ نقصی ندارد؛ چنین تصوّری برای هر کسی از اینجا ناشی می‌ شود که آدمی­زاد را درست نشناسد. هیچ آدمی­ زادی نیست که تمام ابعاد وجودیش، منسجم و همیشه صددرصد در یک جهت صحیح باشد؛ غیر از معصومین (علیهم ­السلام) یا کسانی که سی چهل سال در مکتب معصومین، ریاضت کشیده باشند. از یک دانشجویی که بعد از انقلاب، فرماندار و بعد استاندار شده، توقع نمی ‌رود که مثل امام امّت، تزکیه شده باشد و هیچ هوای نفسی هم نداشته باشد و یا هیچ انحرافی در فکرش پیش نیاید؛ این توقع بی ‌جایی است. چیزی که آن وقت [انتخابات سال 1384] از این شخص در مقابل رقیب­ هایش انتظار می ‌رفت، این بود که بتواند شعارهای انقلابی و اسلامی را زنده کند و کرد. در عمل هم برنامه ‌هایی را که پیشنهاد کرده بود، اقدام کرد، اقدامات دلیرانه و شجاعانه ‌ای هم کرد. اما این معنایش این نیست که [او] هیچ اشتباهی نداشته باشد. بعضی از اشتباهاتش را که از همان اوایل متوجه شدیم، سعی کردیم تا از ظهورش جلوگیری بشود، ولی تأثیری نداشت. عمده­  چیزی که مانع از اصلاح آن اشتباهات شد، دلبستگی ایشان به یک شخص خاص[مشایی] بود، که هنوز هم برای بنده این یک معمایی است که این چنین آدمی - با این فراست، با این هوش، با این کارآمدی - ، چطور شیفته­  یک نفری می‌شود که از خودش ضعیف ‌تر است و صدها نقطه  ضعف در آن قابل رؤیت است.»(آیت ­الله مصباح، 1390ح)

ادامه دارد...


منبع:

مصباح ­یزدی، محمدتقی. (1390ح). مصاحبه با هفته ‌نامه­  نهم دی ­ماه؛ برگرفته از:

http://mesbahyazdi.com/farsi/?speeches/int-deb/interveiw/interview8.htm

مطالب مرتبط


کلمات کلیدی : مشایی، احمدی نزاد، علامه، مصباح، یزدی، دولت، تحلیل
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

آپلود عکس

آپلود عکس

... ...