تحلیل / علامه مصباح : مشائی، بالاخره احمدی نژاد را زمین می زند
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 92/3/5::
گروه سیاسی ـ مهدی جمشیدی:از ویژگی های تعیین کنند? آیت الله مصباح این است که در شناخت ماهیت جریان و شخصیت های آلوده به انحراف و التقاط و خدعه، استعداد وافر و کم نظیری دارد، آنچنان که مدّت ها پیش از آگاهی یابی و وقوف دیگران، به حقیقت ماجرا پی برده و دربار? آنها هشدار می دهند.
به گزارش بولتن نیوز، این خصوصیت، در رویارویی ایشان با حلق? انحرافی، بیشتر نمایان گشت. حلق? انحرافی، لای? «بیرونی» و «عملیاتی» یک جریان امنیتی- عقیدتی است که تاکنون کمتر به صورت مستدل و محققانه دربار? آن سخن گفته شده است. آنچه مسلّم است این است که افکار اسفندیار مشائی، لیدر جریان انحرافی، التقاطی از معارف «شبه عرفانی» و «صوفیانه» است که در بسیاری از موارد، با ضروریّات دین اسلام، تضادّ دارد.
مشائی معتقد است که دور? «اسلام گرایی» گذشته است و از این رو، ما مکلّف به نشر و تبلیغ دین اسلام نیستیم؛ به این معنی که امروز دیگر لازم نیست انسان در سای? «دین» و به واسط? آن به «سعادت» و «هدایت» رهنمون شود، چراکه انسان معاصر، خودش مستقل از تعالیم و آموزه های دین، قادر به کشف حقیقت و تحصیل سعادت است. بنابراین، اصل «دین» و «دیانت» از موضوعیّت ساقط گشته است.
همچنین وی بر این باور است که جمهوری اسلامی می باید به جای سخن گفتن از «مکتب اسلام»، بر «مکتب ایرانی» پای بفشارد. با این حال، وی تأکید بسیار زیادی بر مسأل? «ظهور» و «مهدویّت» دارد و این حساسیت و تأکید به شخص احمدی نژاد نیز سرایت کرده است. بر این اساس ادعا می شود که همچنان که غیبت، در دو مقطع «صغری» و «کبری» قرار می گیرد، ظهور نیز از دو مقطع «صغری» و «کبری» برخوردار است و ما هم اینک در مقطع «ظهور صغری» قرار داریم. و چون ولایت فقیه، ایده ای است که به تنها به زمان غیبت اختصاص دارد، اکنون دیگر موضوعیّت ندارد؛ ما می باید به جستجوی (تحسّسِ) امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپردازیم و اعمال خود را به ایشان عرضه نماییم و تصوّر نکنیم که تأیید و تصویب ولی فقیه، رضایت امام عصر را به دنبال خواهد داشت.
مشائی در واکنش به خطب? «بیداری اسلامی» مقام معظم رهبری در نماز جمع? سال گذشته، به واسط? احمدی نژاد این ایده را در جلس? هیأت دولت مطرح ساخت که زمان تحقق مفاهیمی از قبیل «امّت اسلامی» و «تمدّن اسلامی»، دور? پس از ظهور است و اکنون چیزی به عنوان «امّت اسلامی» وجود ندارد. این سخن، انتقاد شدید اللحن چند تن از اعضای هیأت دولت را به دنبال داشت.
یکی از نقاط روشن دربار? خاستگاه پاره ای از عقاید مشائی این است که وی از ده سال پیش (به ویژه از زمان همکاری با احمدی نژاد در شهرداری تهران)، با شخصی به نام «علی یعقوبی» در ارتباط نزدیک بوده است. علی یعقوبی، مدعی درس آموزی مستقیم از یکی از حضرات معصومین است و بیش از هر چیز، بر مسأل? ظهور اصرار می ورزد. احمدی نژاد، سخنان مبالغه آمیزی متعدّدی را دربار? مشائی مطرح کرده است. وی در جلس? هیأت دولت به صورت تلویحی به مشائی اشاره کرده و گفته:«بعضی ها به مقامی می رسند که "دویست سال آینده" را می بینند»! وی به مناسبتی دیگر تصریح کرده: «مشایی، "قلّه" است و ما باید به قلّه برسیم»!
بر همین اساس، اندکی پس از استقرار دولت نهم، در مهرماه سال 1384، علامه مصباح در جمعی خصوصی گفته بودند: «دو نفر، آبروی آقای احمدی نژاد را خواهندبرد، یکی از آنها آقای مشائی است»! در حالی که در این مقطع زمانی، مشائی هنوز ماهیت حقیقی خود را روشن نساخته و از این رو، شناخته شده نبود. چندی بعد نیز آیت الله در جلسه ای در دفترشان که تعداد محدودی از شاگردان خاص ایشان حضور داشتند، تصریح کرده بودند: «این آقای مشائی، بالاخره احمدی نژاد را زمین می زند ومن نگران او هستم!».
در ماه های بعدی، ماجرای حضور زنان در ورزشگاهها مطرح گردید. در واکنش به این تصمیم، علامه مصباح بی درنگ و بدون محافظه کاری، مرتضی آقاتهرانی(استاد اخلاق دولت) و سقای بی ریا(مشاور امور روحانیون دولت) را به حضور طلبید و دو نامه را به هر یک از آنها داد تا آنهانامه را به شخص رئیس جمهور تحویل بدهند. در واقع، ایشان نگران بود که مبادا برخی اطرافیان، مانع از رسیدن نامه به دست رئیس جمهور شوند و از این رو، دو نسخه از یک نامه را به دو تن از شاگردان شان دادند. در آن جلسه ایشان می گوید: «من حدس می زنم که این آدم[مشائی]، به آقای احمدی نژاد صدم? جدّیبزند یا [دست کم،] پاشن? آشیل دولت بشود». محتوای آن نامه به دلیل این که کاملاً محرمانه بود، فاش نشد اما بعدها جناب علامه اشاره کرد که: «من در آن نامه، [وجود] جریان انحراف را [در دولت] به آقای احمدی نژاد هشدار دادمو نوشتم اطرافیان شما، شما را به زمین خواهند زد!» بعدها مشخص شد که ماجرای حضور زنان در ورزشگاهها، از سوی شخص مشائی طراحی شده بود.
متأسفانه احمدی نژاد در برابر نصایح دلسوزانه جناب علامه، واکنش درخوری از خویش نشان نداد و سرانجام نیز به اشتباه بودن این اقدام اعتراف نشد و تنها ادعا شد که به احترام نظر مقام معظم رهبری، دولت از این تصمیم عقب نشینی میکند. هنوز شش ماه بیشتر از استقرار دولت نهم سپری نشده بود که حساسیّت آیت الله مصباح نسبت به شخص مشایی به حدی می رسد که یکی از مسوؤلان عالی امنیتی کشور را فراخوانده و از ایشان می خواهند دربار? پیشین? این فرد مطالعه و تحقیق کنند تا زوایای پنهان شخصیت و تفکر وی روشن شود.
در اواخر دولت نهم، آیت الله مصباحبه تهران آمد و طی سه جلسه در منزل دکتر الهام(سخنگوی سابق دولت)، با احمدی نژاد در زمین? مسائل غیبی و عرفانی به گفتگو پرداخت. در این جلسات، ایشان تفاوت الهام هایرحمانی از الهام های شیطانی و راه تشخیص عرفان صحیح از کاذب را به تفصیل بیان کردند و با مطرح کردن سخنان و خاطراتی ازمرحوم انصاری همدانی و آقا شیخ عبدالکریم حائری و امثال این بزرگان، گوشزدکردند که مراقب باشید، هر الهامی که به شما می شود و یا خبر غیبی ای که برای شما نقل می شود، معلوم نیست مبدأ آن رحمانی و الهیباشد.
این در حالی بود که رئیس جمهور آنچنان شیفته مشایی شده بود که هیچ نقد و سخن مخالفی را درباره وی برنمی تافت و تمام قد، از او دفاع می کرد. ایشان در توضیح این تغییر و دگردیسی می گوید:
«این که بگوییم [وجود] این ویژگی های مثبت [در شخصیت احمدی نژاد]، معنایش این است که ایشان هیچ نقصی ندارد؛ چنین تصوّری برای هر کسی از اینجا ناشی می شود که آدمیزاد را درست نشناسد. هیچ آدمی زادی نیست که تمام ابعاد وجودیش، منسجم و همیشه صددرصد در یک جهت صحیح باشد؛ غیر از معصومین (علیهم السلام) یا کسانی که سی چهل سال در مکتب معصومین، ریاضت کشیده باشند. از یک دانشجویی که بعد از انقلاب، فرماندار و بعد استاندار شده، توقع نمی رود که مثل امام امّت، تزکیه شده باشد و هیچ هوای نفسی هم نداشته باشد و یا هیچ انحرافی در فکرش پیش نیاید؛ این توقع بی جایی است. چیزی که آن وقت [انتخابات سال 1384] از این شخص در مقابل رقیب هایش انتظار می رفت، این بود که بتواند شعارهای انقلابی و اسلامی را زنده کند و کرد. در عمل هم برنامه هایی را که پیشنهاد کرده بود، اقدام کرد، اقدامات دلیرانه و شجاعانه ای هم کرد. اما این معنایش این نیست که [او] هیچ اشتباهی نداشته باشد. بعضی از اشتباهاتش را که از همان اوایل متوجه شدیم، سعی کردیم تا از ظهورش جلوگیری بشود، ولی تأثیری نداشت. عمده چیزی که مانع از اصلاح آن اشتباهات شد، دلبستگی ایشان به یک شخص خاص[مشایی] بود، که هنوز هم برای بنده این یک معمایی است که این چنین آدمی - با این فراست، با این هوش، با این کارآمدی - ، چطور شیفته یک نفری میشود که از خودش ضعیف تر است و صدها نقطه ضعف در آن قابل رؤیت است.»(آیت الله مصباح، 1390ح)
ادامه دارد...
منبع:
مصباح یزدی، محمدتقی. (1390ح). مصاحبه با هفته نامه نهم دی ماه؛ برگرفته از:
http://mesbahyazdi.com/farsi/?speeches/int-deb/interveiw/interview8.htm
کلمات کلیدی : مشایی، احمدی نزاد، علامه، مصباح، یزدی، دولت، تحلیل