آقای هاشمی؛ اینها اوامر رهبری بود!
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 89/11/7::
این را باید به فال نیک گرفت که در زمستان مرگبار فتنهگران و پس از گذشت یک سال و نیم از فتنه، رییس مجمع تشخیص مصلحت که به نشانه اعتراض در مراسم تنفیذ رییس جمهور حاضر نشده بود، در جلسات مکرر با سران فتنه نشسته و برخاسته بود و حتی پیشتر از اینها در مورد مباحثی نظیر شورای رهبری اظهار نظر کرده بود، ولو به بهانه قرابت زمانی با انتخابات خبرگان هم که شده در رویکردی جدید از ولایتمداری، قانونمداری و لزوم تبعیت از دستورات رهبری سخن بگوید.
به گزارش رجانیوز، چندی پیش آقای هاشمی در دیدار جمعی از روحانیون و اساتید دانشگاه از نسبت نظرات خود با رهبر انقلاب سخن گفت و تصریح کرد: «دیدگاه اینجانب با رهبری در کلیات تفاوتی با یکدیگر ندارد و طبیعی است که در اجرا میان افراد اختلاف دیدگاه وجود دارد و در همین زمینه نیز خود را ملزم به تبعیت از دستورات ایشان میدانم.» شاید البته این سخنِ هاشمی بیانِ دیگرگونه همان بیانات رهبر انقلاب در نماز جمعهی بعد از انتخابات در مورد نسبت نظرشان با احمدینژاد و هاشمی بود. آنجا که رهبری با یادآوری اختلافنظرها، نظر رییسجمهور را به نظر خود نزدیکتر دانستند.
کمی بعد از دیدار با روحانیون و اساتید اما هاشمی بار دیگر و به موازات شرط و شروط گذاشتنهای گستاخانه خاتمی برای نظام، بر مواضعی تأکید کرد که پیشتر موجب فاصلهگیری او از جایگاه امامت نماز جمعه تهران شده بود و این در کنار سایر مواضع آقای هاشمی، پارادوکس موجود را تشدید کرد. این یک سوال جدی بود که چگونه میتوان از تبعیت سخن گفت و به جای موضعگیری شفاف در مورد فتنهگران و مرزبندی با دشمنان مطابق آنچه رهبری بارها و بارها به آن امر کردهاند، بر شروطی مشابه همان شروط خاتمی، مجدداً تأکید کرد؟!
به نظر میرسد مرور عملکرد هاشمی و برخی رفتارهای او که در یک سال و نیم گذشته مورد سوء استفاده دشمنان نظام و فتنهگران قرار گرفته و همچنان میگیرد، بتواند تصویر روشنی از اصلاح مواضعی که مورد نیاز است هاشمی در دستور کار قرار دهد، فراهم آورد. اگر او تصمیم دارد از این به بعد از رهبری تبعیت کند و حتی در صورت وجود اختلاف نظرها به نظر ایشان تمکین نماید، طبیعتا باید در این مسیر به صورتی کاملا جدی و روشن مواضع رهبری را معیار مواضع و عملکرد خود قرار دهد و به گونهای عمل کند که از مواضعاش برداشت تلاشهای صرفا انتخاباتی هم نشود.
رهبر انقلاب سال گذشته تصریح کردند:«گناه بزرگى که برخى از دستاندرکاران فتنهها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است.» ایشان فرمودند: «باید دشمن را مأیوس کنید. وقتى دشمن مأیوس شد، یک ملت از شرّ او خلاص خواهد شد.»
یک سوال جدی از آقای هاشمی که از تبعیت نسبت به مواضع رهبری سخن میگوید این است که چرا او اصرار دارد دشمن را امیدوار کند؟ وی از آغاز جریان فتنه تا کنون برای مأیوس کردن دشمن چه کاری انجام داده است؟ آیا مواضع او در راستای مأیوس کردن بوده یا اتفاقا برعکس مصداق همان گناه بزرگ یعنی امیدوار کردن؟
مرور برخی وقایع جالب گذشته برای پاسخ به این سوال راهگشاست. آقای هاشمی ابراهیم نبوی را خوب میشناسد؛ کسی که قبل از نماز جمعه تاریخی هاشمی دست به قلم برد تا خطاب به رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بنویسد:«اکنون روز مباداست!»
این در شرایطی بود که سایت خبری تابناک خبر از تحولاتی مهم میداد: «یک منبع نزدیک به هاشمی رفسنجانی اعلام داشت نماز جمعه این هفته تحول مهمی در سامان دادن شرایط سیاسی امروز است و به نظر می رسد که رئیس مجلس خبرگان رهبری نقش خود را در باز گرداندن اعتماد عمومی در تحولات جاری ایفا خواهد کرد.»
در چنین فضایی ابراهیم نبوی در یادداشتی که گویانیوز هم منتشر کرد، ابتدا به صحبتهایش با مهدی اشاره نمود و اینکه مهدی به نقل از هاشمی و با اشاره به مطالب طنز ابراهیم نبوی به او گفته است: «وقتی اینها منتشر شد عصبانی شدم، ولی حالا که می خوانم می خندم، بامزه است!»
او خطاب به هاشمی ادامه داد: «طنز نوشتن علیه شما کار ساده ای است و دفاع از شما کاری سخت، من این هر دو را کرده ام و هر دو را نیز به یک قصد، اینکه کمک کنم تا شما به عنوان یکی از مهمترین استوانههای سیاست ایران به مسیر درستتری بروید. گفتنش دشوار است، اما من جزو مدافعان سرسخت شما هستم. علت هم این است که معتقدم سیاستمدار با کیاست جواهری است گرانبها که ما کم داریم، اگر هم داریم در این مانداب و مرداب سیاست کنونی چنانش به لجن کشیدهاند که باید هر بار پاکیزهاش کرد و به مردم نشانش داد، اگر مردمان باور کنند.»
نبوی بعد از آنکه هاشمی را از معدود سیاستمداران باکیاستی که میتوانند به امداد بیایند، خواند، تصریح کرد: «هر آدمی آبرو و حیثیت و منزلت و اعتبارش را برای "روز مبادا"یش ذخیره کرده است. در سن هفتاد و پنج سالگی هستید و با هر حساب که بکنید روز مبادای شما چندان از امروز دور نیست، جمعه شاید روز مبادای شما باشد. شاید همین جمعه روزی باشد که باید ذخیره آبرو و سیاست و کیاستتان را خرج کنید. شاید همین جمعه روزی باشد که لازم بشود که شما چنان با درایت سخن بگوئید که سبزپوشانی که در صورت حضور میرحسین موسوی رئیس جمهور ایران به نماز جمعه میآیند شما را تشویق کنند و به همان که قبلا گفته اید فخر کنید که "افتخار من این است که بیست سال منتخب مردم بودهام."»
نوشته ابراهیم نبوی واقعا تأمل برانگیز بود. او خطاب به هاشمی ادامه داد: «ما در بیرون ایران برایتان آبرو گذاشتهایم(!)، من شخصا آشنای فائزه و مهدی و محسن و محمد برادرتان هستم و سالها با آنان کار کردهام و جز آزاداندیشی و ایران دوستی و مدیریت قوی و تفکر پیشرو در فرزندانتان چیزی ندیدهام. همان فائزهای که سالها مخالفان شما با بدترین الفاظ خطابش کردهاند، در حالی که یکی از بزرگترین و داناترین و خدمتگذارترین زنان ایران بود. من میدانم که فائزه سالهای سال درس خوانده و در سختی زندگی کرده و هر ماه در روزنامه زن که ما در آنجا با هم همکار بودیم، برای حفظ روزنامهای حامی حقوق زنان، از هر قشر و گروهی که بودند، از این و آن پول قرض میکرد تا بتواند از آزادی و دموکراسی دفاع کند و در بزرگی او همان بس که مردم تهران او را به عنوان نماینده دوم خود به مجلس فرستادند و در مجلس تنها زنی بود که از همه زنان دفاع می کرد و نه فقط زنان مسلمان.» نبوی از مهدی و محسن هم در ادامه یادداشت خود تجلیل میکند.
آقای هاشمی خود به خوبی میداند که این دست اظهارنظرها از همان روزهای فتنه تا اکنون از سوی بیگانگان و دشمنان نظام کم نیست. این یک پرسش به جاست که چرا آقای هاشمی مطابق بیان رهبری بر تداوم این گناه بزرگ یعنی امیدوار کردن دشمن، اصرار دارد؟
همین چند روز پیش و در شرایطی که هاشمی باز بر مواضع خود در نماز جمعه بعد از انتخابات تأکید کرد، سایت رادیو فردا با اشاره به مواضع او نوشت: «ایشان و رهبران جنبش سبز به این نتیجه رسیدهاند که نباید عقبنشینی کرد، چرا که فشار سازمانیافته به طور جدی برای محاکمه رهبران جنبش سبز در جریان است و کوچکترین عقبنشینی از طرف آنها این امکان را فراهم خواهد کرد که رقیب پایش را جلو بگذارد و یک گام دیگر در جهت سرکوبی بردارد.» این سایت ضدانقلاب ادامه داد: «تا زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی به خاطر جایگاهی که دارد بر مواضعش پافشاری نماید، آنها نمیتوانند حملاتشان را از این که هست تندتر کنند.»
امام راحل از یک اصل کلیدی برای ما سخن گفتند که بر مبنای آن اگر دشمن برای ما سوت و کف زد، باید بدانیم راه را به بیراهه سپردهایم. سادهترین سوال از آقای هاشمی که سایتشان از قضا ایشان را ولایتمدارتر از احمدینژاد هم میداند این است که اگر ایشان این قدر تابع رهبری هستند، چرا این قدر دشمن برای ایشان کف ممتد میزند؟!
رهبر انقلاب تصریح کردند: «وقتى مىبینید عامل دشمن - که حرف او، شعار او حاکى از مافىالضمیر اوست - آمد توى میدان، اینجا باید خط را مشخص کنید، اینجا باید مرز را روشن کنید. همه وظیفه دارند؛ بیشتر از همه، خواص؛ و در میان خواص.» ایشان ادامه دادند: «اینجور نباشد که باطل، خودش را در لابهلاى گرد و غبارِ برخاستهى در میدان مخفى کند، ضربه بزند و جبههى حق نداند از کجا دارد ضربه میخورد. این است که حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نیست. خواص باید حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بیان کنند.»
آقای هاشمی که از تبعیت خود نسبت به رهبری سخن میگویند، به وظیفهای که رهبری بدان امر کردند، چقدر عمل نمودند؟ به راستی در جلسات ایشان با متهمان وقایع بعد از انتخابات یعنی سران فتنه چه میگذشت؟ ایشان چه حرفی با خاتمی و موسوی و کروبی داشت و آنان چه حرفی با او داشتند؟
رهبر انقلاب پس از حماسه بزرگ نهم دی تصریح کردند: «مسئولین کشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، مىبینند؛ مىبینند مردم در چه جهتى دارند حرکت میکنند. حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبهى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوهى مجریه، مسئولین قوهى مقننه، مسئولین قوهى قضائیه، دستگاههاى گوناگون، همه میدانند که مردم در صحنهاند و چه میخواهند. دستگاهها باید وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنیت و اینها، هم وظائفشان در زمینهى ادارهى کشور.»
این کاملا واضح است که آقای هاشمی در نمازجمعه نقطه نظراتی داشتند که نظام آن را بیراهه میدانست و با درایت رهبر انقلاب مسیری محکم را در پیش گرفت. سوالی که وجود دارد این است که اصرار مجدد و همزمان آقای هاشمی با خاتمی بر همان دیدگاههای نماز جمعه و شرط و شروط هایی نظیر آزادی زندانیان و... چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آیا این به معنای تبعیت از رهبری است؟ یا در ارتباط با همان جلسات آقای هاشمی و برخی چهرههای سردمدار فتنه قابل تحلیل است؟ آیا آن سخن عطریانفر قبل از انتخابات 88 مبنی بر اینکه هاشمی، رهبری و هدایت جبهه دوم خرداد را در دست گرفته است، با مواضع کنونی هاشمی نیز نسبتی دارد؟ مگر مردم حرفشان را نگفتند و مگر حجت بر همه تمام نشده؟ چرا جهتگیری آقای هاشمی همان جهتگیری مردم و نظام نیست؟
رهبری سال گذشته القای دروغ تقلب در انتخابات را جرم بزرگ خواندند، آقای هاشمی چهقدر برای تبیین ابعاد این جرم بزرگ تلاش کردند. آیا آقای هاشمی از اینکه فرزندش مهدی برابر اسناد موجود در دستگاههای امنیتی از طراحان القای این دروغ و دامن زدن به جرم بزرگ بوده، اطلاع داشته است؟ اگر مطلع بوده، چرا اجازه بازگشت مهدی و محاکمه او بهخاطر ارتکاب این جرم بزرگ را نمیدهد؟
رهبر انقلاب در نمازجمعه تاریخی 29 خرداد صراحتاً از اردوکشیهای خیابانی، ساختارشکنی و بیقانونی نهی کردند، آقای هاشمی چند بار این رفتارها را محکوم کردند و چرا اساساً فائزه هاشمی در اغلب این تجمعهای غیرقانونی حضور فعال داشت؟
رهبر انقلاب سال گذشته چندین بار از سکوت و دوپهلوگوییهای خواص که بهنظر یکی از مصادیق اصلی آن آقای هاشمی بود، نهی کردند. آقای هاشمی در تبعیت از این دستور رهبری مطابق آنچه که خود را ملزم به آن میدانند، چه کردند؟
رهبر انقلاب در مورد دولت در شهریور ماه 89 و خطاب به اعضای هیئت دولت فرمودند: «خوب، این هم در واقع نوعى نمودار و نمادى از همان جهتگیرىهائى است که از آن دو شهید ذکر کردیم؛ یعنى شهید رجائى و شهید باهنر. حقاً شهید رجائى و شهید باهنر هم همین جور بودند؛ مظهر کار و تلاش مؤمنانه و پایبندىِ بىاغماض به اصول. آنها در هر نقشى که حضور داشتند، همین پایبندىِ بدون اغماض به مبانى و ارزشها را در جریان کار کشور اعمال و اجراء کردند.» ایشان طرح خیلی از مسائل در مورد دولت را خلاف انصاف دانستند و تصریح کردند اینها اصلی و اصولی نیست.
آیا آقای هاشمی که خود را تابع نظرات رهبری میداند، همین نظر را در خصوص دولت دارد و مشابهسازی سایت او بین احمدینژاد و بنیصدر در راستای همین ولایتمداری حداکثری ایشان و مشابهسازی رهبری بین دولت اصولگرا و دولت شهید رجایی است؟! آیا بین یادداشت 19 دی هاشمی و نامه سرگشاده و بدون سلام و والسلام او نسبتی است و آیا این همه باز مصداق همان تبعیت از ولایت است؟
در این مورد و با استناد به گزارههای مختلفی از سخنان رهبری میتوان به صورت کاملا مفصل عملکرد آقای هاشمی را به ترازوی قضاوت سنجید؛ آنگونه که مجموع این سنجشها چندین جلد کتاب شود! آنچه عیان است را چه حاجت به بیان! اتفاق اخیر مجمع تشخیص مصلحت در خصوص تصویب موضوعی در مورد بانک مرکزی علی رغم مخالفت رهبری را میتوان در زمره آخرین حلقههای این تبعیت وصفناشدنی دانست!
ادعای تبعیت از ولیفقیه چنانچه با عمل منطبق باشد، بسیار امیدوار کننده است اما متاسفانه مشی عملی آقای هاشمی تصویر مطلوبی را به دست نمیدهدو وی ظاهراً حاضر به برگشت از راه رفته نیست. هاشمی اگر واقعا تمایلی به تجدید نظر در مواضع خود دارد باید در مواردی نظیر آنچه مورد اشاره قرار گرفت، رویکرد گذشته خود را اصلاح نماید و تبعیت واقعی از رهبری را وجه همت خویش قرار دهد.
اکنون پرسش این است که اگر آقای هاشمی همچنان بر همان مواضع گذشته اصرار دارد، رویکرد جدید او و سایت شخصیاش چه تفسیری میتواند داشته باشد؟ آیا هاشمی میخواهد با فرافکنی، نفی دیگران و جعل مواردی نظیر "جریان ضد روحانیت" و... خود و مواضع تأمل برانگیز خود را اثبات کند؟ آیا چنین چیزی اصولا ممکن است یا نتیجه معکوس داده و میدهد؟ آیا تغییر جایگاه مسائل اصلی و فرعی همان دستور کار جدیدی است که هاشمی پیش روی حامیان خود قرار داده تا همان جدال دیرینه در قالبی جدید و با تاکتیکهایی نو پیگیری شود و آیا مواضع اخیر او در باب دلسوزی برای روحانیت و احساس خطر کردن در خصوص جایگاه مرجعیت و روحانیت بی نسبت با انتخابات آتی هیئت رئیسه خبرگان است؟
مطالب مرتبط:
//غلامحسین الهام:هاشمی با صراحت از پسرش بخواهد که به ایران برگردد //عضو مجلس خبرگان رهبری در گفتگو با شبکه ایران:
حب فرزند علت موضعگیری منفی برخی خواص است/ پسر زبیر هم او را به نابودی کشاند //عضو مجلس خبرگان رهبری: برخی از اعضای مجلس خبرگان مواضع خود را شفاف کرده و به طرف منویات انقلاب گام بردارند
//اقدامی که هاشمی را برآشفت//آیت الله جباری اظهار داشت: برخی خواص همچنان با جریان فتنه همراه هستند/// خواصی که سکوت کردهاند "جاهطلب" هستند //آقای هاشمی؛ اینها اوامر رهبری بود! // بازخوانی خطبه 26 تیر 88/ محمدکاظم انبارلویی:هاشمی مانع دورافتادن خود از مردم شود//آیتالله کعبی: هاشمی به نصیحت بزرگان نظام توجه نمیکند //بیبیسی با انتشار فیلم به استقبال سخنان هاشمی رفت // نامه سرگشاده اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاههای کشور: // رئیس فراکسیون روحانیون مجلس در گفتوگو با فارس: مواضع هاشمی در نماز جمعه 26 تیر 88 دارای ایرادهای جدی است// امام جمعه بوشهر:
کلمات کلیدی : هاشمی، رفسنجانی، خواص، .، مجلس خبرگان رهبری نظام، بی بصیرت، وب سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام، اقدامی که هاشمی را برآشفت