جلبکی که ناموسی شد! / باید چاقو بکشیم و بکُشیمشون!
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 89/12/9::
+ جلبکی که ناموسی شد! //باید چاقو بکشیم و بکُشیمشون!// موسوی و کروبی ناموس ما بودند و عملاً دستگیر شده اند. آنها خط قرمزها بودند. باید کارد کشید یا کشت و یا کشته شد... در وضعیت فعلی چه کاری به مسیر امام حسین تا آزادی داریم؟ در شرایط فعلی این مسیر را نمی شود پرکرد، میدان آزادی هم که دراندشت است...
خطای راهبردی سازمان فتنه و دعوت به غائله آفرینی در 25 بهمن که عملاً به نمایش بی وزنی این جریان انجامید، دو سر خارجی و داخلی این سازمان را به وضعیت انسداد کامل سوق داده است.
طیف داخلی این سازمان که کوشش می کرد خود را هنوز وفادار به جمهوری اسلامی و قانون اساسی نشان دهد، اولاً حالت لکه و ذره ای خود را در خیابان به نمایش گذاشت و ثانیاً هویت واقعی و ضدانقلابی خود را در پروژه اسرائیلی- آمریکایی نشان داد. از زاویه نگاه سوم نیز، خشم و انزجار و فشار افکار عمومی برای محاکمه و مجازات این جریان شدت گرفت و باعث شد حتی برخی از اصلاح طلبان نیز علناً از آنها اعلان برائت کنند.
به گزارش صراط نیوز طیف خارج نشین سازمان نیز در این میان زیر یک علامت سؤال بزرگ است مبنی بر اینکه صدها میلیون دلاری که در همین یکی دو سال اخیر خرج آنها شده چه عایدی جز لو دادن و آسیب پذیر کردن شبکه مزدوران در داخل انجام داده است.
در این شرایط بغرنج، بخش خارجی سازمان فشار روانی و تبلیغاتی را برطیف خارجی افزایش داده و علناً از آنها می خواهد دست به رفتارهای انتحاری بزنند. به عنوان مثال شبکه صهیونیستی بالاترین در مطلبی به قلم «محمود-ف» - یکی از روزنامه نگاران کلاهبرداری که با ژست مبارزه و اپوزیسیون بازی توانست پناهندگی بگیرد- می نویسد: موسوی و کروبی ناموس ما بودند و عملاً دستگیر شده اند. آنها خط قرمزها بودند. باید کارد کشید یا کشت و یا کشته شد. اما همین که کسی مخالفان را تشویق کند که در مقابل رژیم کوتاه نیایند، یقه او را همه می چسبند که جوان مردم را کجا می فرستد. یا به طرفی که تشویق می کند، می گویند او چرا به خودش نارنجک نمی بندد و نمی آید در یکی از خیابان های تهران خود را منفجر کند تا به همه ثابت نماید، خشونت خوب است. بیچاره فعال سیاسی و وبلاگ نویس و روزنامه نگاری که دعوت به مبارزه کند. اگر در داخل باشد و با اسم فعالیت کند که دستگیر می شود یا اگر با هویت مستعار فعالیت کند، از سوی مخالفان هو می شود که چرا وقتی خودت جرأت نداری اسم و رسمت را علنی کنی، دیگران را به خیابان دعوت می کنی؟ و اگر خارج نشین است برچسب می خورد که «خارج گودنشین است و می گوید لنگش کن». عجیب اینکه در فضای وب، بعضی از ناراضی ها و اپوزیسیون همین انگ را به ما می زنند.
نامبرده در عین حال با اشاره به برخی دعوت های تجمع نوشت: در وضعیت فعلی چه کاری به مسیر امام حسین تا آزادی داریم؟ در شرایط فعلی این مسیر را نمی شود پرکرد، میدان آزادی هم که دراندشت است. اما باید توجه کرد که وقتی نتوان ده هزار نفر آدم مصمم و پای کار را به عرصه آورد، از همین حال باید اپوزیسیون را ورشکسته به حساب آورد. دلخوش کردن به شعارهای بالاترینی و لایک های فیس بوکی که «25 بهمن میلیونی بودیم» و «یک اسفند تهران پادگان شد»، چاره درد نیست. 25 بهمن میدانی فتح نشد و یک اسفند حتی تجمعی شکل نگرفت. شکست و پیروزی را با نیرویی که صرف آن شده و انتظاری که از آن می رفته باید سنجید و گرنه حرف هایی نظیر «همینکه مجبور شدن برای کنترل ما نیرو بیارن کافیه» مثل تیر انداختن ملانصرالدین به وسط هدف است؛ هر جا که تیر افتاد دور آن جا را خط بکشیم که وسط دایره باشد!
بابک داد کاتب ویژه خاتمی که از اواسط تابستان سال گذشته از کشور گریخته و سعی می کند خود را فعال سیاسی نشان دهد، در مطلب مشابهی در گویانیوز، روش «لنگش کن» را در پیش گرفت و نوشت: حالا نوبت ما مردم [!؟] است که ثابت کنیم اهل کوفه هستیم یا نه؟ آیا می دانیم داغ ننگ کوفی بودن هنوز بعد قرن ها پاک نشده است؟ آیا باید سکوت کرد؟ می بینیم که خشم مخالفان را کنترل کرده اند و کورنومتر بمب را از کار انداخته اند.
البته این کلاهبردار فراری هم ترجیح داده این واقعیت را مسکوت بگذارد که اگر اعتقاد به مبارزه دارد چرا از کشور گریخته و در اروپا پناهندگی گرفته و اکنون صرفاً برای گذران امور، در شیپور بی هزینه مبارزه از خارج می دمد؟ گزافه گویی کاتب ویژه خاتمی در حالی است که ملت نستوه ایران 9 دی و 22 بهمن88 و همچنین 22 بهمن امسال نشان دادند که اهل کوفه نیستند و نمی گذارند یزیدیان حتی به پرچم عزای امام حسین(ع) تعرض کنند.
در حیص و بیص این تحریک و تحمیق ها، برخی از عناصر ضد انقلاب روایت های جالبی از به هم ریختگی اپوزیسیون را به قلم آورده اند. یکی از بالاترینی های ضد دین با اشاره به انتشار منشوری از سوی فتنه سبز که مدعی اجرای قانون اساسی است، می نویسد: میگه ورژن دوم منشور جنبش سبز رو دیدی!؟ میگم آره! می پرسه اونو خوندی؟ می گم آره تا اونجایی از منشور رو خوندم که رسیدم به «گنجینه اسلامی، ایرانی» همین جا که رسیدم دیگه نخوندمش! چه معنی میده اینها هنوز اسلام رو می آورند! اصلا چه لزومی داره که یک آدم لامذهب یا یهودی باید برای این جنبش سبز اسلامی جانفشانی کنند؟ چرا منی که می خواهم اسلام از بین برود، باید از این اسلام سبز دفاع کنم!؟ آخه مگر ما مازوخیست هستیم که بخواهیم از نام دشمن خود (اسلام) دم بزنیم!
کاربر سرخورده دیگری نوشته است: واقعاً این منشور را کی نوشته؟ من مانده ام این توضیح واضحات چه دردی را دوا می کند و به چه دردی می خورد؟ این متن طولانی که به زور هم نمی شود از توی آن دو تا هدف مشخص و یک برنامه عملی به دست آورد به چه دردی می خورد؟ همه این چیزهایی که در منشور آمده را می شود برای همه دنیا نوشت. چه چیزی در ایران قرار است انجام بشود؟ بالاترین به عنوان مدعی جنبش ضد خشونت در مطلب دیگری خواستار حمله به پایگاه های بسیج شد و سپس نوشت: اصلا باید همه مساجد را ویران کرد(!)
این ترمینال صهیونیستی تحت مدیریت ظاهری ضدانقلاب همچنین با انتشار عکس مربوط به سر به داری مجتهد شهید شیخ فضل الله نوری(ره)، در روزگار مشروطه تصریح کرد که باید با تمام مراجع تقلید هم به همین شکل رفتار کرد.
یادآور می شود گروهک تروریستی منافقین نیز پس از ماه ها رفتار ریاکارانه و انقلابی نمایانه، در 30 خرداد 1360 به خیال اینکه وارد فاز مسلحانه می شود، گور خود را برای همیشه کند و سران آن مدتی بعد جاروکش دربار دیکتاتور جنایتکاری چون صدام شدند.
کلمات کلیدی : خاتمی، موسوی، هاشمی، رفسنجانی، کروبی، سبز، اغتشاش، میر، 22بهمن، جرس، آقازاده، 9دی، راهپیمایی، آزادی، حسین، 29بهمن، ا اسفند، 25دی، جلبک، ار