سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفاوت انقلابهای رنگین و مردمی

بعد از شروع جهانی‌سازی شکل دیگری از انقلاب‌ها در جهان تئوریزه شد و در چند کشور به عنوان پایلوت اجرا گردید که به آنها انقلاب رنگین می‌گویند. روند حرکت‌های تحول‌خواهانه در خاورمیانه و شمال آفریقا نشان می‌دهد که شیف پارادائمی انقلاب‌های خشونت‌بار صرفاً به سمت انقلاب‌های رنگین نبوده است، بلکه اکنون پدیده انقلاب‌های مردمی نیز متأثر از فضای پست‌مدرن است.بد‌الله گنجی- تا پیش از دوران پست‌مدرن و پست پوزیتویسم، انقلاب‌ها از جهت وقوع اجتماعی یک شکل را طی می‌کردند، بدین معنی که عوامل زمینه‌ای و تسریع‌‌کننده انقلاب به سرعت به خشونت و ساختارشکن تبدیل می‌شد و نظم سیاسی و پیشین فرو می‌پاشید و نظم جدید حاکم می‌شد. بعد از شروع جهانی‌سازی شکل دیگری از انقلاب‌ها در جهان تئوریزه شد و در چند کشور به عنوان پایلوت اجرا گردید که به آنها انقلاب رنگین می‌گویند. روند حرکت‌های تحول‌خواهانه در خاورمیانه و شمال آفریقا نشان می‌دهد که شیف پارادائمی انقلاب‌های خشونت‌بار صرفاً به سمت انقلاب‌های رنگین نبوده است، بلکه اکنون پدیده انقلاب‌های مردمی نیز متأثر از فضای پست‌مدرن است، بدین معنی که انقلابیون به مانند انقلاب‌های روسیه، چین و فرانسه دست به خشونت نمی‌زنند و در عین حال از انقلاب‌های رنگی نیز کاملاً متفاوت هستند، بنابراین زایش انقلاب‌های مردمی در روزهای آتی نه از نوع انقلاب‌های دوران جنگ سرد پیش از آن است و از نوع رنگی آن، بنابراین عرصه سیاست‌ورزی در جهان معاصر، ورژن جدیدی از انقلاب‌ها را مشاهده می‌کند که قبلاً آن را ندیده است، در زیر به تفاوت ماهوی انقلاب‌های مردمی جدید با انقلاب‌های رنگین و انقلاب‌های قدیم اشاره می‌شود:
1-‌ انقلاب‌های مردمی آرمانخواه و مبتنی بر ایدئولوژی بومی و ملی است و توسط همه توده‌ها از پایین به جوشش درمی‌آید و همه شئون جامعه را دربرمی‌گیرد، اما در انقلاب‌های رنگی یک عنصرمحوری غرب‌گرا، محور انقلاب است و انقلاب رنگی با حمله اقلیت به پارلمان اتفاق می‌افتد و توده مردم در آن درگیر نیستند.
2-‌ انقلاب‌های مردمی درون‌زا و مبتنی بر فشارهای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، سرکوب و تحقیر ملی است اما انقلاب‌های رنگین یک پروسه مطالعه شده توسط مؤسسات امریکایی طرفدار لیبرال‌دموکراسی است و هزینه‌های آن نیز توسط همان مؤسسات یا CIA پرداخت می‌شود. در انقلاب‌های رنگین فقط غرب‌گرایان به میدان می‌آیند و معمولاً بخشی از جنبش دانشجویی و مطبوعات نقش اصلی را به عهده دارند و علیه ایدئولوژی ملی و بومی قیام می‌کنند، حال آنکه انقلاب‌های مردمی توسط قشری خاص سازمان نمی‌یابد و همه اقشار را درگیر می‌کند و انگیزه آن نیز در بستر تاریخی و به صورت تدریجی به‌وجود آمده است.
3-‌ در انقلاب‌های رنگین فقط عناصری از جناح شکست‌خورده داخل به میدان می‌آیند(ایران، اوکراین، گرجستان، قرقیزستان) اما در انقلاب‌های مردمی، ملت‌های آزاده در سراسر جهان از اصالت و حقانیت مطالبات توده مردم حمایت می‌کنند، به طور مثال تاکنون در 15 کشور جهان راهپیمایی حمایت از مردم مصر صورت گرفته است، حال آنکه در انقلاب‌های رنگین اینگونه نبود.
4-‌ بزنگاه و لحظه وقوع انقلاب رنگین فردای برگزاری انتخابات عمومی است، بدین معنی که طبق قواعد فرموله‌شده مؤسسات غربی فقط فردای انتخابات است که می‌شود مردم را به بهانه تقلب به میدان آورد، لذا انگیزه به میدان‌آمدگان در انقلاب رنگی جابه‌جایی قدرت به بهانه تقلب است اما در انقلاب‌های مردمی، تحقیر ملی در مقابل بیگانگان، بحران هویت و مشروعیت، بحران مشارکت و تضاد طبقاتی و فقر مفرط و ایدئولوژی‌زدایی بومی، از انگیزه‌های اصلی اعتراض انقلابیون است.
5-‌ در انقلاب رنگی طراحی و مهندسی در بیرون از مرزها انجام می‌شود. عناصر داخلی فقط وظیفه بسیج اجتماعی را به عهده دارند و در مورد زمان انقلاب نیز قادر به تصمیم‌گیری نیستند، فقط می‌دانند که زمان شروع، فردای برگزاری انتخابات است اما زمان وقوع انقلاب‌های مردمی به رکود در قدرت حاکم، انسداد مشارکت، فشار سرکوب و... بستگی دارد.
6-‌ در انقلاب‌های رنگی غرب به صورت فعال عمل می‌کند، یعنی از شروع پروسه تا پایان آن را خود برنامه‌ریزی کرده است و فرمول‌های طراحی شده را یکی پس از دیگری به میدان می‌آورد اما در انقلاب‌های مردمی، غرب با خلأ اطلاعات مواجه است و در روزهای اولیه انقلاب به صورت کاملاً منفعلانه و سردرگم عمل می‌نماید و مواضع مسئولان سیاسی و رسانه‌ای آنان تابع تغییر شرایط است و به صورت مرتب دچار چرخش می‌گردد، اما در انقلاب‌های رنگین غرب بلاتکلیف نیست و از نقشه راه برخوردار است.
7-‌ در انقلاب‌های رنگی فقط مرکز حکومت و مراکز حساس حکومتی مورد هجوم قرار می‌گیرد اما در انقلاب‌های مردمی در هر شهر و روستایی که نظر افکنیم، حرکت و قیام را می‌توان مشاهده کرد.
8-‌ در انقلاب‌های رنگین، هدف جابه‌جایی عناصر در پارلمان و رأس حاکمیت است و دراین گونه انقلاب‌ها عناصر رأس حاکمیت که باید سرنگون شوند، از مخالفان غرب محسوب می‌شوند اما در انقلاب‌های مردمی، قیام علیه وابستگی به غرب و علیه دیکتاتورهای مورد حمایت غرب است.
9-‌ در انقلاب‌های رنگین، سیر حرکت انقلابیون، برق‌آسا و چندساعته است، اما انقلاب‌های مردمی معمولاً ماه‌ها و حتی سال‌‌ها به طول می‌انجامد. به طور مثال انقلاب چین از سال 1935 تا سال 1949 به طول انجامید و انقلاب اسلامی نیز از سال 1342 تا سال 1357 طول کشید اما انقلاب‌های رنگین در گرجستان و اوکراین در کمتر از 48 ساعت به وقوع پیوست. کوتاه بودن زمان انقلاب‌های رنگین به علت انتخاب زمان انقلاب(فردای انتخابات عمومی) و طراحی حساب شده غرب و شناسایی دقیق نقاط ضعف و قوت حاکمیت مستقر است. اما در خصوص مقایسه انقلاب‌های مردمی قرن بیستم و انقلاب‌های مردمی کنونی نیز تفاوت‌های آشکاری وجود دارد. 1-‌ انقلاب‌های مردمی قبلی ضمن برخورداری از ایدئولوژی مشخص(اسلام، ناسیونالیسم، مارکسیسم) دارای رهبری فرهمند بود. متأسفانه انقلاب‌های مردمی فعلی در شمال آفریقا اکنون از این خصیصه محرومند.
2-‌ انقلاب‌های مردمی قرن گذشته از سطحی از خشونت برخوردار بودند و انقلابیون با تصرف مراکز حیاتی حاکمیت همچون صدا و سیما، کاخ ریاست جمهوری، پادگان‌ها و فرودگاه‌ها اصل تمام‌کنندگی را به نمایش می‌گذاشتند، اما انقلاب‌های مردمی فعلی از صبوری خاصی برخوردارند و توقع دارند حاکمیت با شنیدن صدای آنان که به صورت مسالمت‌آمیز عنوان می‌شود، قدرت را رها نمایند که ظاهراً این رویکرد در مصر و یمن تاکنون موفق نبوده است و حفظ مراکز حیاتی توسط حاکمیت موجب عدم قطع تنفس آن گردیده است، بنابراین فقط رهبری ایدئولوگ و دگرگون‌سازی می‌تواند انقلاب‌های مردمی را بدون فرسایش به پیش ببرد، امید است این مهم به انقلاب‌های مردمی کنونی اضافه گردد.

منبع: جوان آنلاین



کلمات کلیدی : خاتمی، کروبی، هاشمی رفسنجانی، انقلاب، فتنه، مهدی هاشمی، جرس، مسوی، ارس، تفاوت، رنگین، انقلاب های، مردمی، جنگ جهانی، مردم، ملی

آپلود عکس

آپلود عکس

... ...