روایتی از نظرات حضرت آیتالله خویی(ره) درباره ولایت فقیه
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 89/11/17::
شبکه ایران: نظریه آیتالله خویی(ره) این است که در عصر غیبت تنها حکومتی که تصرفاتش مشروع هست و زندگی ما در سایه آن حکومت یک زندگی شرعی تلقی میشود؛ حکومتی است که در رأس آن فقیه جامعالشرایط باشد. به عبارت دیگر تنها حکومتی که میتوانیم بگوییم تصرفات آن جایز است و غیر شرعی نیست، حکومتی است که در رأس آن فقیه جامعالشرایط باشد، یعنی غیر از این هر نوع حکومتی که باشد، میشود حکومت جائر و نامشروع. مواردی داریم که آیتالله خوئی در بارة آنها بحث و در آن موارد، ولایت را برای فقیه اثبات کردهاند که بعضی از این موارد جزو موضوعاتی است که فقط حکومت میتواند عهدهدار آن شود و جالب این هست که حتی حضرت امام هم یک مورد از اینها را به وسعت ایشان نپذیرفتهاند.
به طور خاص اشاره میکنم به بحث جهاد ابتدایی در عصر غیبت. آیتالله خوئی(ره) نظرشان این است که در عصر غیبت، در صورتی که مصلحت ایجاب کند، فقیه میتواند حکم به جهاد ابتدایی بدهد، درحالی که مستحضر هستید که مشهور در میان فقها این است که جهاد ابتدایی مخصوص امام معصوم(ع) است و ما در عصر غیبت، جهاد ابتدائی نداریم. حتی خود حضرت امام هم در «کتاب البیع» فرمودهاند که فقیه در همه مواردی که پیامبر(ص) و ائمه(ع) ولایت دارند، ولایت دارد، مگر در مواردی که استثنا شده باشد. و در آنجا مثال زدهاند به جهاد ابتدایی. البته در آنجا حضرت امام یک«فتأمّل» در آنجا دارند که آن فتأمّل نشان میدهد که نظر قطعی ایشان هم این نبوده. حتی الان مقام معظم رهبری «حفظالله» نظرشان در باب جهاد ابتدایی، احتیاط است.
زمانی که حضرت امام نظریه ولایت فقه را در نجف تدریس و ارائه کردند، خیلیها میگفتند با این نظریه نمیشود حکومت کرد. اما وقتی حکومت تشکیل شد، مواردی و سؤالاتی مطرح شد و حضرت امام بودند و این پرسشها را یکی پس از دیگری پاسخ میدادند و بعد معلوم شد کسانی که این حرفها را میزدند، اولاً در واقع تصور درستی از مسئله نداشتند، ثانیاً به این توجه نداشتند که زمانی که یک نظریهپرداز دارد نظریه خود را ارائه میکند، آن را به شکل اجمالی ارائه میکند. ما باید در فضای عملی قرار بگیریم و ببینیم این نظریهپرداز دارد در آنجا چه کار میکند.
من گمان میکنم داوریهایی از این قبیل که با این نظریه نمیشود حکومت را اداره کرد و امثال آن، از سوی کسانی مطرح میشود که میخواهند به هر ترتیب که هست، از برخی از نظریات فقهی، سکولاریسم در بیاورند، یعنی دوست دارند بگویند علیرغم این حرفها، باز هم حکومت در نمیآید. وقتی خود متفکر میگوید اگر فقط یک حکومت مشروع در عصر غیبت باشد، آن حکومتی هست که فقیه جامعالشرایط در رأس آن باشد، ما از کجا میگوییم که با این نمیشود جامعه را اداره کرد؟ مگر فقیه گفته که شما همه جامعه را با آیه و روایت اداره کنید؟ کجا کسی چنین چیزی گفته؟
آنچه گفته شده این است: اداره جامعه بر اساس بهرهبرداری از تجارب بشری و از منبع عقل و البته به شرط عدم مغایرت با خطوط قرمزی که در کتاب و سنت آمده است. اگر این جور بگوییم چه اشکالی پیدا میکند؟ لذا من فکر میکنم اینها یک مقدار پیشداوری است و در واقع بر اساس اغراض خاصی ارائه میشود و در مقام عمل اینطور نیست. چنانکه خود آیتالله خوئی هم در جریان انتفاضه عراق، به محض اینکه احساس میکنند فضایی باز شده، بلافاصله دست به قلم میبرند و هیأتی را برای اداره مناطقی که در انتفاضه عراق به دست انقلابیون افتاده بود، تعیین میکنند و از آنها میخواهند که آن مناطق را به نحو احسن با تدبیر خودشان مدیریت کنند. این نشان میدهد که ایشان در مقام عمل و در صورت لزوم هم خیلی باز فکر میکردند و از کسانی که با ایشان همکاری داشتند، میخواستند که مصالح مسلمین را لحاظ کنند. من در بحث جهاد ابتدایی هم عرض کردم که ایشان تنها قیدی که آوردهاند این است که اگر خبرگان مسلمین به این باور رسیدند که نتیجه جهاد ابتدایی، پیروزی و جهاد به مصلحت هست، باید اقدام کرد.
http://inn.ir/newsdetail.aspx?id=67763
کلمات کلیدی : ولایت فقیه، ایت الله خویی(ره)، اداره جامعه، حکومت