بازگشت مهره های سفید با راهبرد سیاه نمایی
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 89/11/11::
علی رضائی -علامات سوالی که پس از حوادث ساختارشکنانه سال گذشته، جریان اصلاحات را به زیر گرفت و اقدامات این خط سیاسی را در افکار عمومی با ابهام و نوعی حیرت تاسف آمیز همراه کرد، نتیجه ای بود که اصلاح طلبان شاخص با رفتار ناصوابشان در فضای پیش و پس از انتخابات 88 به تصویر کشیدند. گرچه آنان هیچ گاه حاضر نشدند که پای در میدان صداقت بگذارند و در دادگاه افکار عمومی، سوالات مردم درباره خویش را پاسخ دهند، اما مردم تا حدود زیادی پاسخ سوالاتشان را درک کرده و فهمیده اند. پاسخ هایی که از عملکرد نسبتا عیان اصلاح طلبان سرآمد دریافت شده و کمتر حاجتی به بیان است. خروج از اعتزال سیاسی به هر وسیله و بازگشت به قدرت از هر مسیر یکی از آن مواردی است که کمابیش سوال مردم از چرایی اعمال خارج از عرف این جریان حزبی را پاسخ داده است. در ادامه برای تشخیص صحت و سقم و میزان استحکام این پاسخ، یکی از تحرکات اخیر در زمین اصلاحات را بررسی و تحلیل می کنیم.
حرکت به سمت سفید کردن فضا
دور کردن اذهان عمومی از واژه فتنه و تلاش برای تغییر نام تحرکات ساختارشکنانه از «فتنه» به «اصلاح» گرچه پیشتر نیز بروز داشته است اما اخیرا این موضوع در جلسات عناصر برجسته اصلاح طلب تکرار و موکدا تاکید شده است که «فضای سیاسی و رسانه ای کشور آکنده از فتنه و فتنه گران شده و هرگونه فعالیت اصلاح طلبان خواه ناخواه در گردونه این واژه تعریف می شود؛ بنابراین ما باید خود را از سایه سنگین فتنه خارج کنیم و به سمت سفید کردن فضا حرکت کنیم.» این تاکیدات البته به این معنا نبوده که باید کاملا خطوط اصلاحات را از دایره فتنه ای که پس از انتخابات 88 به راه افتاد خارج کرد و نسبت «تساوی» میان این دو مفهوم که در افکار عمومی متصور است را به نسبت «تباین» تبدیل کرد بلکه این برنامه ریزی به نوعی تحقق نسبت «عموم و خصوص من وجه» را پیگیری می کند. به عبارتی عناصر برجسته اصلاح طلب در پی آنند تا تصور عمومی را به این سمت پیش برند که «برخی از اصلاح طلبان فتنه گرند» و «برخی از اصلاح طلبان فتنه گر نیستند»؛ «برخی از فتنه گران اصلاح طلبند» و «برخی از فتنه گران اصلاح طلب نیستند». گرچه القای این تصویر از «اصلاحات» و «فتنه» و مصادیق آن منطقی و صحیح است اما زمانی مشکوک به نظر می رسد که با این واقعیتی مواجه شویم و دریابیم که اصلا پس از انتخابات 88 کسی از مقامات و مسئولان رسمی نظام جمهوری اسلامی ادعا نکرد که تمامی اصلاح طلبان فتنه گرند و تمامی فتنه گران نیز اصلاح طلب و اصلا کسی در پی حذف جریان اصلاحات نبوده است. اگر در افکار عمومی هم این تصویر و نسبت تساوی میان «فتنه» و «اصلاحات» شکل گرفته ناشی از بی صداقتی و اقدامات غلط و همراهی بسیاری از اصلاح طلبان با فتنه ای بوده است که بذرهای آن را هم البته برخی از سران و سردمداران اصلاحات در زمین ایران اسلامی کاشتند. بنابراین طبیعی است که در این شرایط اگر اصلاحات به راستی و درستی قصد تبری از فتنه و بهبودی اوضاع سیاسی خود را داشته باشد نیازی به تقلا برای جایگزینی واژگانی اصلاح به جای فتنه و سپس تکاپو برای ایجاد نسبت «عموم و خصوص من وجه» میان «اصلاح طلب» و «فتنه گر» نیست. اینگونه اقدامات تنها بر ضخامت علامات سوالی که در اذهان عمومی نسبت به اصلاحات شکل گرفته می افزاید و سوالات تازه ای را شکل می دهد که چرا در شرایطی که مسیر برای ورود به میدان صداقت باز است و راه بازگشت و عذرخواهی در نظام مردم سالاری دینی بسته نیست، عده ای به جای آنکه خود را از فتنه گران دور کنند و اعلام برائت خود از قانون ستیزان را فریاد زنند، درصددند تا ذهن مردم را از واژه فتنه دور کنند و اشتباهات خود را در زمین دیگران چال کنند؟
سیاه نمایی برای روشن کردن آسمان تار اصلاحات
در این بررسی ها و برنامه ریزی های اخیر اصلاح طلبان شاخص که پس از شرط گذاری اخیر خاتمی و فعال شدن شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ابراز شده است، بر فعال شدن چهره های مشهور اصلاح طلب و بیان نقطه نظرات مختلف در قالب عضو جریان اصلاحات و نیز طرح مسائلی که این جریان را از چتر فتنه خارج سازد، تاکید شده است. این سناریو که از مدتها پیش طراحی شده است بی شک دنباله راهبردهایی است که از سال گذشته تاکنون، اصلاحات برای سفید کردن فضا در تعقیب آنها است. استراتژی انتخاباتی اصلاح طلبان با عنوان «حرکت چراغ خاموش با مهره های سفید» و «تقسیم نقش ها در تحرکات سیاسی» دو نمونه از مواردی است که همچنان دنبال می شود و تاکید اخیر اصلاح طلبان نیز مبتنی بر این گزینه ها است. اما چرا بدنه اصلی اصلاحات با ورود به میدان صداقت، ابهامات فکری مردم را رفع نمی کند و به طور شفاف سوالات در خصوص عملکرد برخی از اصلاح طلبان را پاسخ نمی دهد تا فضای پیرامونی آنان سفید و روشن شود، پرسشی است که پاسخ آن نهفته در توضیحات و توصیفات مزبور است. در کلامی خلاصه باید گفت که آنان با تاکتیک های سیاسی قصد دارند اقلیت ساختارشکنان موسوم به جنبش سبز را به نفع خویش نگه دارند و از سویی هم فضای فکری اکثریت جامعه را نسبت به خود تغییر دهند. منفی بافی و سیاه نمایی برای آبیاری درخت خشکیده فتنه اما از مسیری و با افراد میانی که مثبت جلوه کند و فضا را در آسمان تار اصلاحات روشن و سفید کند.
کلمات کلیدی : هاشمی، بازگشت مهره های سفید با راهبرد سیاه نمایی، فتنه اصلاحات