سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از رابطه مهدی هاشمی با بریتانیا تا بازگشت خاتمی به قدرت

از رابطه مهدی هاشمی با بریتانیا تا بازگشت خاتمی به قدرت
معنی فتنه

فتنه از کلمه فتن است که به معنای داخل ساختن طلا در آتش و ذوب ساختن آن است تا ناخاصلی های آن جدا شود بنا بر این فتنه به معنای بر پا ساختن آتش است که به دلیل همانندی بلواها و آشوب هایی که توسط اشرار و فرصت طلب ها و سایر سودجویان در جوامع بشری ایجاد می شود و منافع آنها را هدف قرار داده در آتش خود می سوزاند و از طرفی موجب برخی هشیاریها و تجریات برای انسانها می شود این نوع شرارتها و بلوا ها را فتنه نامیده اند.

فرق فتنه و اعتراض

اعتراض به معنای اقدام در جهت جلوگیری از ظلم و ستمی است که بر فردی وارد شده و گاهی به معنای ایراد نثقد و اشکال بر مطلبی است که به نظر معترض صحیح نمی باشد که در هر دو معنای آن باید مسیرهای آن طی شود یعنی اگر احساس ستم و ظلم نموده باید در آغاز به دستگاهی که برای جلوگیری از چنین ستمهایی ایجاد شده مراجعه کند و در نهایت اگر همه ان راه ها مسدود باشد به شکل فریاد و خروش اجتماعی اظهار کند و چنانکه نقد بر نظریه است باید در آغاز به صاحب نظریه گفته شود و اگر آن نظریه دارای آثار و تخریب فرهنگی در اجتماع است از راههای معمول و مناسب به تبیین و روشنگری اقدام شود که همه اینها در اصلاح و استواری و تطهیر جواع بشری کارساز و مؤثر است در حالی که فتنه یعنی ترویج باطل با پوشش حق و به اشتباه انداختن افراد در جهت تحمیق و بکار گیری تزویر به هدف دستیابی به منافع نامشروع و در هم ریختن سامان اجتماعی و بدیهی است که ممکن است فتنه در آغاز به شکل یک اعتراض از نوع اول یا دوم آغاز شود و همه را گمان این باشد که معترض در راستای احقاق حق از دست رفته خود اقدام نموده و یا نظریه باطلی را رد می کند لیکن می توان آن هنگام که معترض از مسیر اصلی بیرون رفت و اهدافی دیگر را نمایان ساخت به فتنه گر بودن او پی برد و اصولا همین مساله است که شناخت فتنه از سایر هنجارهای اجتماعی را دشوار می کند یعنی فتنه در آغاز به شکل یک هنجار اجتماعی حرکت خود را آغاز می کند و به همین دلیل است که در آغاز با اقبال عمومی مردمی مواجه می شود و آتشی بزرگ ایجاد می کند

رابطه مشکوک مهدی هاشمی با انگلستان

مهم در اهداف مقابله با فتنه و فتنه گر نجات مردم از سوختن در آتش فتنه و جهنمی است که فتنه گرد ایجاد می کند که ان مهم به شکر خدا در فتنه 88 به فضل الهی تا حد فراوانی حاصل شد و آتش فتنه نه تنها مردم ما را جهنمی نساخت که این تهدید بزرگ با مدد الهی به فرصتی در جهت وصول به مراتب بالای بصیرت مبدل شد که تعبیر مقام معظم رهبری این بود که مردم ما را واکسینه نمود
مقابله با فتنه باید همینگونه تا رفع کل فتنه ادامه یابد ومهم این است که کمترین ریزش در این مقابله حاصل شود و شما بدانید که مجازات فتنه گران در این دنیا هرگز میسر نیست که فتنه گر را تنها عذاب جهنم پاسخ مناسب است گو اینکه اگر توبه مناسب نماید می تواند خود را از این آتش نجات دهد اما آنچه در این میان نباید فراموش شود اجرای حدود الهی در باب جرایم است که البته تشخیص نوع آن به عهده حاکم و قاضی است و بدانید در این باره نباید دچار تعجیل شویم و داستان مهدی هاشمی و خروج او از ایران بسیار پیچیده تر آز ظاهر آن است بالاخره به این بیان مقام معظم رهبری در روز 19 دی امسال تتوجه کنید که فرمودند اصل فتنه در دست نیروهای بیرونی بود و ما خوب می دانیم که سردمدار این فتنه و در خط مقدم آن انگلستتان بود و بنا بر این رفتن مهدی به انگلستان همه چیز را روشن می سازد و باید بدانیم انگیسها منافع خود را بر همه چیز ترجیح می دهند و اینکه در شرایط حساس مهدی را در آنجا در آغوش می گیرند و مکان می دهند امر ساده ای نیست و ظاهر قضیه سفری ساده از یک متهم به انگلستان است اما با توجه به شرایط حاکم بر قبل و بعد از این سفر به خوبی می توانید دریابید که سفر نیست بلکه تلاش یک کشور خبیث و فتنه گر است در جهت بیرون بردن یک عنصر مهم در این فتنه به هدف پنهان ماندن سرنخهای دخالت آن دولت خبیث


اگر خاتمی مجددا رای آورد

همان موضعی را که در دور اول و دوم رئیس جمهوری ایشان داشتیم که به دلیل تایید مقام معظم رهبری از رئیس مهوری ایشان و تنفیذ در اقداماتی که در حیطه ماموریت و مسولیت ایشان بود مطیع بودیم و در مسائلی که به ایشان ربطی نداشت و بیرون از حیطه قانونی ایشان بود و به عنوان یک فرد وار می شد اگر آن را خلاف می یافتیم نظر خود را اعلان می کردیم و تبلیغ و ترویج و روشنگری می کردیم مانند اینکه ایشان آبراهام لینکلن را شهید نامید و به دنبال فرو ریختن دیوار بی اعتمادی مردم ما به آمریکا بود که نه به ایشان به عنوان رئیس جمهور ربطی داشت و نه در حوزه عمل برای رئیس جمهور تعریف شده بود

فتنه گر ها مامور بودند

همان موضعی را که در دور اول و دوم رئیس جمهوری ایشان داشتیم که به دلیل تایید مقام معظم رهبری از رئیس مهوری ایشان و تنفیذ در اقداماتی که در حیطه ماموریت و مسولیت ایشان بود مطیع بودیم و در مسائلی که به ایشان ربطی نداشت و بیرون از حیطه قانونی ایشان بود و به عنوان یک فرد وار می شد اگر آن را خلاف می یافتیم نظر خود را اعلان می کردیم و تبلیغ و ترویج و روشنگری می کردیم مانند اینکه ایشان آبراهام لینکلن را شهید نامید و به دنبال فرو ریختن دیوار بی اعتمادی مردم ما به آمریکا بود که نه به ایشان به عنوان رئیس جمهور ربطی داشت و نه در حوزه عمل برای رئیس جمهور تعریف شده بود

نمونه تاریخی فتنه

آنچه در این فتنه مهم بود تشابه چهره های واقع در فتنه با اهل حق بود کروبی روحانی بود میر حسین مسلمانی نشان می داد که در خدمت نظام اسلامی بوده برای آن تلاش کرده است محسن رضایی هشت سال در هنگام جنگ در راس حساسترین یگان نظامی قرار داشته هاشمی رفسنجانی که مشهور به حمایت از جریان سبز است سابقه ای بس طولانی در انقلاب و اسلام دارد مهمترین داستان در این فتنه همین مطلب است اگر برای این رخداد نمونه در تاریخ جستجو کنید فراوان خواهید یافت از فتنه سامری در اردوگاه موسی تا داستان جمل و صفین و تا داستان مشروطه و تا ریاست جمهوری بنی صدر و داستان نهضت آزادی و انجمن حجتیه

عمارها هم باید بصیرت داشته باشند

انسانها در حد اطلاعات و احساس مسؤولیتهای ناشی از همین جهت یعنی میزان اطلاعاتشان عمل می کنند طبیعی است که تفاوت اقدام بروز کند و به دلیل نقصان دانش و بینش عکس العمل هایی ظهور کند که مناسب با مقابله با فتنه نباشد مانند جنگ سخت که در جبهه گاهی متوجه می شدید که در نقطه ای که نباید تیر اندازی شود رزمنده ای مشغول تیر اندازی است که باید به او تذکر می دادید و هشدارهای مقام معاظم رهبری در طول دوران قابله با فتنها به نیروهای خودی و مخلص نیز از همین زاویه است که عمار اگر چه نیرویی است که در جهت بصیرت دهی و مقابله با فتنه اقدام می کند اما این نه به معنای معصوم بودن او از خطا است که چه بسا او نیز در مقابله با فتنه محتاج بصیرت گرفتن از کسی است که بیش از او دارای اطلاعات است به هر تقدیر این فتنه برکات فراوانی داشته که یکی از آنها بازنگری همین قضیه است که نیروهایی در خط اسلام ناب آیا در امر بصیرت گیری و بصیرت دهی به درستی عمل کردند و اگر در خطا بودند خطای خویش اصلاح کنند و توبه برای هین است که توبه ابزار رشد است نه ماندن و یاس

فتنه گرها حرام خوار نیستند

می توانیم بگوییم حرامخواران مدد کاران فتنه می شوند اما اینکه همه بازی خوردگان فتنه حرامخوار هستند قابل قول نیست بلی آنها که با روشن شدن اهداف فتنه کماکان از نفی و رد آن خودداری می کنند و بر طبل حمایت می کوبند بسیار مناسب است که نسبت به منبع درآمدهای خود قدری تامل کنند به هر تقدیر از خدای متعال عاقبت به خیری طلب کنید که دنیا بسیار گول زننده و مکرش بزرگ است

تندروی در سخنرانی 9 دی مهدیه

به حجت شرعی رسیدم و اینها از عوامل بازیگر در فتنه بودند و به همین سبب پیرامون آنها افشاگری شد و یقین بدانید آنچه گفته ام باید در یوم الحشر و عند الرب پاسخگو باشم.

تندروی را بیان کنید تا پاسخ ممکن باشد آنچه بر هر یک از ما واجب است اظهار واقعیت ها در هنگام ظهور بدعت ها و روشنگری در تاریکی فتنه ها است بیان اشکالها و نقایص در بهتر شدن امور کمک شایانی خواهد کرد اما اینکه اینگونه تندروی یا کند روی است مشکلی را حل نمی کند بسیار شاکر خواهم بود که بگویید از نظر شرعی کدام قسمت تندروی است که اگر طبق موازین بود و غفلتی رخ داده بود بازگشت شود و امتنان را واجب سازد

اسناد سخنرانی 9 دی در مهدیه

بدیهی است که اسنادی که دال بر ارتباط ایشان با بیگانه به عنوان اسناد مورد قبول دادگاه و رای قاضی است در این پاسخ به شما نه قابل ارائه و نه لازم اما آنچه برای بنده به عنوان سند در برابر دادگاه الهی و یوم الحشر مطرح است اگر نبود یقین بدانید نه ر آن سخنرانی و نه در هیچ جای دیگر مطرح نمی کردم اما برای اینکه شما نیز با بنده قدری هم عقیده شوید کافی سه نکته را مورد بررسی مجدد قرار دهید
الف:اینکه آقای میر حسین اعتقاد خود به امام خمینی را ابراز می داشت
ب:اینکه امام فرمود
و ما هم نباید توقع داشته باشیم که اینها براى ما خوب بگویند، اگر خوب بگویند، معلوم مى‏شود ما خیانتکاریم‏
ج:آقای میر حسین این بیان امام را به خوبی می دانست و اطلاع داشت
با توجه به این سه نکته به اقدام دشمن در جهت حمایت همه جانبه از میر حسین و اطلاع کامل میر حسین از این حمایت و تلاش میر حسین در هماهنگ ساختن گفتمانش با این حمایت دقت کنید آنگاه بیان امام را پذیرا باشید که در این صورت می توانید کشف کنید که خیانتکاریم می دانید خیانتکار به چه معنا است
شما هنگامی که تعبیر مسعود رجوی آن خائن را در بیانیه میر حسین موسوی با همان تعبیر نه مشابه آن تعبیر دقت کنید با همان تعبیر می بینید این هماهنگی را وقتی به آقای میر حسین اطلاع می دهند او بار دیگر ادامه می دهد نمی توانید به این گفتار قرآن استناد کنید که
و من الناس من یعجبک قوله فی الحیاه الدنیا و هو الد الخصام

نقش مناظره احمدی نژاد در فتنه

اگر فتنه را طراحی شده از قبل از این ماجرا ها بدانیم می توانیم بگوییم مناظره احمدی نژاد فتنه گران را دچار تسریع در عملیات نمود نه اینکه این فتنه را ایجاد کررد داستان فتنه برتر از احمدی نژاد و مقابله با او بود.

اثرتشابه سازی تاریخی

توانمندی و یا ناکار آمدی حاکمیت باید در عمل و مباحث علمی و بررسی موجودی و اهداف و بهره وری و در شاخص های عملکردی و تحلیل به دست آید آنچه در تشابه حوادث با رخدادهای تاریخی کارآمد است اعطای باورها و زمینه سازی برای بصیرت ها است اینکه در جنگ جمل مشکل برای امیرالمؤمین چه بود این می تواند در این زمان برای شناخت واقعیت ها کمک کار و مدد رسان باشد. تاریخ برای عبرت است و فقه برای یافتن دستور العمای صادره از ادین برای رفتارها بلی فقیه در برخی زمینه های روایی و برای به دست آوردن شرایط صدور روایت و فهم آن نیازمند تاریخ است که به این میزان یکی از علوم مورد نیاز اجتهاد تاریخ است

آیا مقابله با فتنه زودهنگام بود

شما د نظر بگیری در نماز جمعه علی علیه السلام مورد تمسخر (به تعبیر شما) قرار می گیرد وظیفه مسلمانها که در نماز جمعه شرکت کرده اند تا از بیان حضرت برای دنیا و آخرت استفاده کنند و یک نفر برخواسته و وقت هزاران نفر را ضایع می کند و امام مسلمانها را مسخره می کند شما صرف نظر از هر مرام و مذهب گمان می کنید دستور عاقلانه در برابر این فرد چیست؟

ما گاهی تمسخر می کنیم و گاهی دچار سؤال و اشکال هستیم آنجا که کسی از علی علیه السلام سؤال دارد و می خواهد اشکالش بر طرف شود همه باید سکوت کنند تا شبهه و اشکال او را امام پاسخ دهد که ذدر این صورت همه بهره خواهند برد و یا لا اقل اشکال این فرد بر طرف می شود اما اینکه در برابر تمسخر این فرد ما ساکت نشسته امام خود را در برابر این تمسخر ها سازیم آیا این بدین معنا است که ما به آن امام معتقد هستیم و او را قبول داریم شما از علی علیه السلام صرف نظر کنید یک مؤمنی را در خیایبان با یک مسخره کنننده که این مؤمن را در جهت ایمانش مورد تمسخر قرار داده وظیف شما در برابر مسخره کنند چیست آیا نباد از مؤمن دفاع کنید ممکن است بگویید باید پاسخ منطقی دهیم آیا تمسخر پاسخ منطقی اش چیست مقابله به مثل یا ساکت ساختن مسخره کننده آیا برای فحش و ناسزا پاسخ منطقی چیست؟

همینکه می گویید علی مورد تمسخر قرار می گرفت و کسی اعتراض نمی کرد بدانید که علی علیه السلام در چه وضعیتی قرار داشتند و آیا می توانستند با این گروه مقابله ای داشته علیه آنها اقدامی کنند؟

یا باید تا آنجا صبر کنند که این افراد دست به خونریزی بریزند و خون بی گناهی را بریزند آنگاه اقدام کنند به راستی امام مسلمین اگر دارای قدرت باشد باید در حالی که می داند این جریان در فلان زمان دست به کشتن می زنند و او قدرت جلوگیری دارد باید آنقدر صبر کند تا آنها دست به کشتار زده خون مظلومی ریخته شود آنگاه اقدام کند.

توصیه می کنم قدری مطالعات خود را بیشتر نموده به زوایای حوادث بیش از پیش دقت نمایید
اما تشبیه این حرکت به زمان ما بسیار قابل تامل است که قبل از اینکه این جریان دست به بلوا و آشوب تخریب بزند کدام مقابله بود آیا پروژه شهید سازی اینها و داستان ترانه موسی و امثال آن برای بنده و شما عبرتی بزرگ از این دروغ سرایان نیست تا در بصیرت چنان دچار قهقرا نشویم که تمسخر علی آن ابر علم تاریخ را چنان در نماز جمعه رها سازیم تا جهالی همانند خوارج او را به باد مسخره کشیده و او مظلومانه نگاه کند و مجبور به سکوت باشد و انسانها در طول تاریخ از علم او بی بهره باقی بمانند.

حاظرید با فتنه گر ها مناظره کنید؟

با کمال میل نه با یکی که با همه و نه امروز که از آغاز و ایکاش می آمدند اما ندیدید در برنامه دیروز امروز فردای سیما چگونه از حضور خودداری کردند و از هر یک از آنها در رده های مختلف دعوت شد از حضور خودداری کرد و هم رای با شما می گویم که اگر صداقت در کار است و هدف رسیدن به وضعیت های برتر و بهتر است بهترین راه تضارب افکار بیرون از غوغاسالاری و مشارکت در همین مناظره ها و گفتگو ها است. سخن من با فتنه گران و سران فتنه است که آنها ادعا کردند در تعداد آرا در چاپ تعرفه و اخذ رای و نوشتن آرائ و شمارش تقلب شده و آن را یازده میلیونی اعلان کردند و از اثبات آن عاجز ماندند و قبول کردند که نبوده سایر مطلب اموری است که برای فرار از این دروغ بزرگ بدان پرداختند

مراقبت کنیم خوارج نشویم

باید تلاش کنیم مانند علی علیه السلام باشیم و از همانندی با خوارج خودداری کنیم و همه سخن ها نیز بر همین محور است و اینکه رفراندوم انجام شود اگر برای مردم است که آنها تردیدی ندارند که اصل مشارکت مردم در انتخابات که مورد تردید نیست و آنها اگر این نظام را قبول نداشتند که در انتخابات شرکت نمی کردند حتی همان کاندیدایی که جریان سبز به میدان آورد در ابتدا با قبول قانون اساسی و قسم به آن وارد شد اگر می گویید قبول نداشت که پس از ابتدا یک دروغگو بود و اگر می گویید قبول داشته پس همانها که به او رای دادند و آنها که به رقیب او رای دادند در یک مطلب اتفاق نظر داشته اند یعنی قبول قانون اساسی و نظام اسلامی حالا برای افرادی که این را باور ندارند هزاران رفراندوم هم انجام دهید همان را زیر سؤال می برند که قرآن در باره چنین افرادی می فرماید:
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فی‏ آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها (انعام 25)

رسیدگی به اشتباهات اصولگراها

در اسلام گروهی هستند که با نام باغی شناخته می شوند یعنی آنها که بر علیه امام مسلمین اقدام می کنند بدون اینکه اصل اسلام را انکار کنند با اینها باید مبارزه کرد تا به حق باز کردند.

و نیز گروهی هستند که به بدعت گذاری می پردازند بدون اینکه از اسلام بیرون روند و منکر آن باشند اینها را باید افشا نمود تا از گشترش بدعت و داخل شدن آن در مطالب اصلی جلوگیری شود
آنها که در کربلا در برابر امام حسین وارد شده او را به قتل رساندند کافر و خارج از اسلام بودند؟

هر حکمی در باره آنها می کنید در باره افرادی که در عاشورای سال گذشته به خیابان ریختند و آن فجایع را پدید آوردند و آقای میر حسین موسوی و سایر افرادی که آنها را مسلمانها ی راستین نامیدند همان حکم را در باره اینها بنمایید.

اینکه من در نیروهای مسلح هستم یا نه دخالتی در مطالب ارائه شده ندارد مطالب را نقد کنید گو اینکه باید بگویم متاسفانه توفیق خدمت در نیروهای مسلح را نداشته که امام می فرمود ایکاش من هم یک پاسدار بودم اما اینکه دادگاهی برای بررسی مفاسد و یا اشکالها و یا هر ناهنجاری دیگری که مربوط به افرادی که شما اصولگرا می نامید می شود تشکیل دهند به راستی گمان می کنید که بنده و امثال بنده با آن مخالف و ییا از آن طرفداری نمی کنیم اما این چه ربطی به فتنه و سران فتنه و آتشی که همه جهان استکبار با هزینه ای هنگفت آن را به پا کرد و به قصد از میان برداشتن انقلابی بود که خون هزاران شهید آن را بر پا ساخته وارد میدان شدند دارد ؟

تجریه فتنه در دیگر کشورها

اینکه دیگران چه می گویند و اعتراضی را فتنه می نامند یا نمی نامند پاسگو خود آنهاست سخن از فتنه 88 و کشف زوایای آن و پاسداشت نهم دیماه است که داستان اعتراض اجتماعی علیه حرکتی آشوبگرایانه و به قصد براندازی و به سرکردگی افرادی بود که می دانستند چه می کنند و دانسته دروغ گفتند و اما اینکه در جوامع دیگر چنین نیست نیاز به تحقیقی بیش از این دارد اما خوب است داستان واترگیت را که در زمان نیکسون بود مطالعه کنید تا دریابید فتنه گری و بازیگری امری نیست که در اینجا منحصر باشد و استکبار در همه جا به یک هدف وارد می شود گو اینکه گونه متفاوت است

منبع: الف

http://www.ammariyon.ir/fa/pages/?cid=5237

 



کلمات کلیدی : خاتمی، هاشمی، رفسنجانی، سبز، مهدی، اموی، محسن، فتنه، آقازاده، خانوم زاده، فائزه، بهرمانی، بریتانیا، انگلستان

آپلود عکس

آپلود عکس

... ...