سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نفاق سیاسی یا اختلال دوگانگی شخصیت؟

‌چندی پیش یکی از سایت‌های اینترنتی خبری مبنی بر درگیر بودن آقای میرحسین موسوی با نوعی اختلال شخصیتی منتشر کرده بود که برای انتشار در صفحه سیاسی روزنامه جوان نیز پیشنهاد شد اما مسؤولان روزنامه با تأکید‌ بر اینکه انتقادات ما به آقای موسوی سیاسی است و به مسائل شخصی او کاری نداریم، ‌خبر را از صفحه حذف کردند. ‌تحلیل مسؤولان روزنامه این بود که ‌دلیل تغییر مواضع آقای موسوی در شرایط کنونی ‌نسبت به دهه 60، ‌ناشی از «استحاله» یا «نفاق سیاسی» اوست ‌که دومین گزینه محتمل‌تر است و بعید است که ‌اختلال دیگری عامل آن باشد.

اما مواضع اخیر آقای موسوی که به صورت همزمان، ‌دو شخصیت ‌کاملاً متفاوت از خود به نمایش می‌گذارد، ‌بیانگر آن است که علاوه بر «نفاق سیاسی» باید برای این رفتار دوگانه و ظهور و بروز دوشخصیتی وی نیز پرونده جداگانه باز کرد. البته پیگیری این موضوع از دست ما خارج است و نزدیکان و دلسوزان وی در این زمینه مسؤولیت دارند.

تأکید‌ ویژه داریم که این ادعا یک طعن و نیشخند به آقای موسوی نیست بلکه موضوعی جدی است که بر‌اساس مستندات و دلایل متقن مطرح می‌شود.

آقای موسوی بعد از وقایع تلخ روز عاشورا که هواداران او به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله(ع) اهانت کردند و دل ‌میلیون‌ها انسان سوگوار حسین بن علی (ع) را خون کردند، ‌بیانیه‌ای صادر کرد که در ضمن تمجید از آشوبگران و هتاکان روز عاشورا با عنوان «مردم خداجو»، ‌پیشنهاداتی برای آنچه که وی بحران می‌نامد ارائه نمود. ‌در بند چهارم بیانیه وی چنین آمده است: ‌

«آزادی مطبوعات و رسانه‌ها و اجازه نشر مجدد روزنامه‌های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است. ‌ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد.»

وی همچنین در مصاحبه‌ای که چند روز پیش در آستانه 22 بهمن با سایت اینترنتی خود انجام داده، ‌ضمن زیر سؤال بردن انقلاب اسلامی و تأکید‌ بر این نکته که امثال او «بیش از اندازه به انقلاب خوش بین بوده اند»، ‌با جملات سخیفی به قوه قضائیه تاخته و با توهین به قضات و ارکان قضایی کشور چنین می‌گوید: ‌

«... ‌ما کاملاً» از قوه قضائیه قطع امید کرده ایم ... باید دید قاضی‌ها فرمان می‌دهند و تصمیمی می‌گیرند یا نیروهای انتظامی و امنیتی؟... ‌عملاً این نیروهای امنیتی و نظامی هستند که بر پرونده‌های ‌قوه قضائیه حکم می‌رانند و در حقیقت این قوه قضائیه است که ضابط نیروهای امنیتی شده است.»

‌به این دو نکته در مطالب آقای موسوی خوب دقت کنید. ‌او از یک سو مدعی ضرورت آزادی رسانه و مطبوعات است و از سوی دیگر قوه قضائیه را به بی‌‌اختیاری و عدم استقلال متهم می‌کند.

حال، ‌درست در همین گیر و داری که آقای موسوی داد آزادی رسانه‌ها را سر می‌دهد و فریاد علیه قوه قضائیه بر می‌آورد، ‌نامبرده و وکیلش با طرح شکایت‌های مختلف در قوه قضائیه، ‌پرونده‌های متعددی را علیه رسانه‌ها، ‌روزنامه‌ها و سایت‌های خبری اصولگرا و منتقد جریان فتنه گشوده‌‌اند که از آن جمله شکایت از «روزنامه جوان» است. ‌جای تامل جدی است که این شکایت‌ها چقدر با ادعای دفاع از آزادی رسانه‌ها همخوانی دارد.

اما از سوی دیگر، ‌درست در زمانی که آقای موسوی علیه قوه قضائیه داد سخن می‌دهد و با ژست اپوزیسیونی، ‌مدعی حاکمیت نیروهای امنیتی بر دستگاه قضایی می‌شود، ‌پرونده شکایت او در همین قوه پیگیری می‌شود و نهایتاً بعد از مدت‌ها پاسخگویی و بازجویی، ‌روزنامه جوان پرونده‌اش به دادگاه ارسال می‌شود تا در موعد مقرر (اردیبهشت سال 89) بدان رسیدگی شود.

گرچه روزنامه جوان و سایر رسانه‌هایی که با شکایت آقای موسوی به دادگاه روانه شده‌اند، ‌به نوع برخورد قوه قضائیه در این خصوص انتقاد دارند و بر این اعتقادند که اگر قرار بر اجرای عدالت است در کنار دادگاهی شدن رسانه‌های مدافع نظام و انقلاب، ‌آقای موسوی و سایر سران فتنه که مرتکب «جرم بزرگ» شده‌‌اند نیز باید به پای میز عدالت کشیده شوند ؛ اما در عین حال، ‌به قانون پایبند بوده و با اعتقاد راسخ به حقانیت خود، ‌دادگاه را ان‌شاء‌الله فرصت مناسبی برای تبیین صریح حقایق علیه جریان فتنه و سران آن از جمله آقای موسوی می‌دانند. اما نکته اصلی که در این مقال مد نظر است، ‌موضوع دادگاه نیست بلکه تأکید‌ بر همان بلیه و گرفتاری شخصیتی است که آقای موسوی دچار آن شده است. ‌واقعاً جای سؤال است که چگونه فردی می‌تواند در یک مقطع هم مدافع آزادی رسانه‌ها باشد ولی همزمان علیه چندین رسانه طرح شکایت کند؟ ( آن هم شکایاتی که بعضاً بی‌‌پایه و اساس و فاقد استدلال حقوقی اند). ‌چگونه فردی می‌تواند از قوه قضائیه قطع امید نموده و آن را به بی‌‌عدالتی و عدم استقلال و اختیار متهم کند و همزمان از طریق همین دستگاه بی‌‌عدالت و فاقد استقلال(!) علیه رسانه‌های منتقد خود طرح شکایت نموده و آن‌ها را به دادگاه بکشاند؟ آیا این امر بیانگر نوعی اختلال دوگانگی شخصیت نیست؟ ‌
به نظر می‌رسد نزدیکان و دلسوزان آقای موسوی علاوه بر مشاوره‌های سیاسی که به وی می‌دهند، ‌پیش از آن که خدای ناکرده مشکل حادی به وجود آید، ‌حتماً به فکر اخذ مشاوره‌های روحی و روانی برای وی نیز باشند.



  انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 109861



کلمات کلیدی : موسوی، هاشمی، محسن رضائی، .، میرحسین، فتنه سبز، /، :، کربی، مشکل روحی روانی، نفاق سیاسی

آپلود عکس

آپلود عکس

... ...