اعتدال و حکمیت، اسم رمز ادامه حیات سازمان آشوب

بیش از 220 روز از انتخابات ریاست جمهوری دهم گذشت؛ انتخاباتی که مشارکت 85 درصدی مردم و رأی بی‌نظیر 25 میلیونی در تاریخ ایران به منتخب آن، می‌توانست کام ملت را تا مدت‌ها شیرین و دشمنان ایران را سر به‌زیر کند. ماجرا اما قدری تاب خورد و بنا بر این شد که دیکتاتوری اقلیت دست در دست نیروی خارجی، جمهوریت نظام را به‌عنوان محافظ اسلامیت آن، نشانه بگیرند و ضمن تضعیف جمهوری اسلامی، سرخوردگی بیگانه را نیز جبران کنند.

از این جا به بعد داستان طی ماه‌های گذشته بارها نوشته و گفته شده است، سران فتنه تقریباً از همان روزهای اول و پس از ریزش گسترده بدنه معترض در فردای نمازجمعه تاریخی رهبر انقلاب در 29 خرداد، مطمئن شدند که جریان اجتماعی لازم برای ادامه این حرکت را ندارند و جمع زیادی از حامیان، علی‌رغم اینکه ممکن است هنوز اعتقادی به سلامت انتخابات ندارند، با انگیزه‌های گوناگون –از علاقه به ادامه پیگیری‌ها از مسیر قانونی گرفته تا اتمام حجت رهبری تا باز شدن پای بیگانه به یک منازعه ملی و..- حاضر به ادامه اردوکشی‌های خیابانی نیستند.

بر این اساس، راهبرد "باج‌گیری از نظام" تنها انگیزه‌ی ادامه تحریک جمعیت رو به ریزشی بود که در پس هر یک از تجمعات غیرقانونی و روشن شدن ماهیت این جریان در اثر تدبیر رهبر انقلاب بر مبنای سنت الهی "استدراج" دنبال می‌شد.

اعتدال و حکمیت، اسم رمز ادامه حیات سازمان آشوب

احسان صالحی

بیش از 220 روز از انتخابات ریاست جمهوری دهم گذشت؛ انتخاباتی که مشارکت 85 درصدی مردم و رأی بی‌نظیر 25 میلیونی در تاریخ ایران به منتخب آن، می‌توانست کام ملت را تا مدت‌ها شیرین و دشمنان ایران را سر به‌زیر کند. ماجرا اما قدری تاب خورد و بنا بر این شد که دیکتاتوری اقلیت دست در دست نیروی خارجی، جمهوریت نظام را به‌عنوان محافظ اسلامیت آن، نشانه بگیرند و ضمن تضعیف جمهوری اسلامی، سرخوردگی بیگانه را نیز جبران کنند.

از این جا به بعد داستان طی ماه‌های گذشته بارها نوشته و گفته شده است، سران فتنه تقریباً از همان روزهای اول و پس از ریزش گسترده بدنه معترض در فردای نمازجمعه تاریخی رهبر انقلاب در 29 خرداد، مطمئن شدند که جریان اجتماعی لازم برای ادامه این حرکت را ندارند و جمع زیادی از حامیان، علی‌رغم اینکه ممکن است هنوز اعتقادی به سلامت انتخابات ندارند، با انگیزه‌های گوناگون –از علاقه به ادامه پیگیری‌ها از مسیر قانونی گرفته تا اتمام حجت رهبری تا باز شدن پای بیگانه به یک منازعه ملی و..- حاضر به ادامه اردوکشی‌های خیابانی نیستند.

بر این اساس، راهبرد "باج‌گیری از نظام" تنها انگیزه‌ی ادامه تحریک جمعیت رو به ریزشی بود که در پس هر یک از تجمعات غیرقانونی و روشن شدن ماهیت این جریان در اثر تدبیر رهبر انقلاب بر مبنای سنت الهی "استدراج" دنبال می‌شد.

تن‌ندادن سران فتنه به هیچ‌یک از مکانیسم‌های قانونی برای حل تنازع، رفتار یک جریان معارض را تداعی می‌کرد که بنای حرکت خود را بر زورگیری قرار داده و طبیعتاً مقابله با زورگیر، با ابزارهایی از جنس گفت‌وگو و اقامه دلیل و سند، دور از عقل است. بنابراین، بازداشت گسترده افرادی که برخی از آن‌ها بعداً به اسم رمز تقلب برای آشوب در فردای انتخابات اقرار کردند و اعمال برخی محدودیت‌های دیگر، نتیجه منطقی رفتار جریان "زورگیر" بود.

به این ترتیب همانطور که "تقلب" اسم رمز "آشوب" پس از شکست در انتخابات بود تا در نتیجه ناآرامی‌ها، وتوی رأی مردم بر نظام و رهبری تحمیل شود و در این میان نیز برخی خواص که حیات خود را مدیون دوره‌گردی‌های سیاسی هستند، آگاهانه یا ناآگاهانه در این پازل بازی کردند و حتی در سطح مقامات ارشد با سخنان دوپهلو و ارائه برآوردهای غیرواقعی از آمار معترضان به نقاط کانونی نظام، تمام تلاش خود را در تحمیل ابطال انتخابات و موارد دیگری مانند آزادسازی مجرمان به‌کار بستند، صلابت رهبر انقلاب و خروش موازی و چندین برابری مردم در برابر قانون‌شکنان، موجب تغییر فاز فتنه‌گران به "حکمیت" و توصیه به "اعتدال" به‌عنوان اسم رمز "ادامه حیات سازمان آشوب" برای تست زدن باج‌گیری‌های بعدی از نظام شد.

براساس این طرح که به‌نظر می‌رسد برای اجرای آن، از میان برخی افراد ساده‌دل نیز یارگیری شده، همه چیز باید تمام شده دانسته شود و قرار نیست زوایای کلید خوردن عمیق‌ترین فتنه در عمر 30 ساله انقلاب اسلامی، عوامل و عناصر پشت و روی پرده آن، سرنخ‌های حمایت خارجی، آسیب‌های متوجه نظام در این ماجرا از حیث مادی- معنوی، داخلی- خارجی و... بررسی شود.

طیق این سناریو، همه‌ی این مناقشات، محصول یک بداخلاقی انتخاباتی است که اتفاقاً محمود احمدی‌نژاد آغازکننده آن در مناظره بوده است و ازقضا هاشمی رفسنجانی نیز در نامه خود هشدار داده بود و اگر رهبری به آن هشدار توجه می‌کرد، امروز ماجرا از قرار دیگری بود (به زعم نگارنده این نامه در حکم تهدید رهبری نظام و محرک آشوب‌ها به‌عنوان سندی مجرمانه قابل تعقیب قضایی است و دستگاه قضایی همانطور که برای یک مطلب منتشر شده در یک سایت و نشریه سراپا بسیج می‌شود، باید بدون مماشات با این سرنخ نیز برخورد می‌کرد)

طرفداران "حفظ حیات سازمان آشوب" در واقع با تصویرسازی از حوادث پس از انتخابات به‌عنوان یک بداخلاقی سیاسی که در آن حتی نظام تقصیر بیشتری دارد، راه‌حل فیصله دادن ماجرا را نیز با یک بداخلاقی سیاسی مانند تصادف رانندگی و نزاع پس از آن مدل‌سازی می‌کنند که بالاخره بعد از چند دقیقه باید دو طرف کوتاه بیایند و به قول معروف "صلوات بفرستند!" و سوار اتومبیل شوند و دنبال کار خود بروند.

طی بیش از 7 ماه اخیر کشور خسارات فراوان مادی و معنوی دیده است. وجهه جمهوری اسلامی در دنیا در اثر پروپاگاندای رسانه‌ای جنایتکارترین دولت‌هایی که رسانه‌هایشان را برای چنین روزهایی سال‌ها در آماده‌باش نگاه داشته بودند، مخدوش شده است و البته همه‌ی اینها امتحانی الهی بود؛ أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا آمنا وهم لایفتنون؟

اما آیا باید اجازه داد سازمان آشوب، بار دیگر تجدید قوا کند و حیات خود را برای معارضه‌ای جدید با نظام اسلامی بازیابی کند؟ آیا چنانچه با سر خطهای اصلی این جریان در ماجرای 18 تیر 78 برخورد می‌شد، ریشه‌های سازمان آشوب خشکانده می‌شد و برخورد دوگانه در قبال مجرمان کنار گذاشته می‌شد، فتنه‌ای در این ابعاد، 10 سال پس از آن حادثه سر بر می‌آورد؟ رفتار امام راحل در برخورد قاطع با سازمان‌های آشوب و تشکیلات‌های محارب با نظام اسلامی به‌ویژه در ماجرای پس از مرصاد، یک الگوی راهگشا است.



کلمات کلیدی : خاتمی، موسوی، هاشمی، رفسنجانی، کروبی، سبز، اعتدال و حکمیت، اسم رمز، ادامه حیات سازمان آشوب، فتنه

آپلود عکس

آپلود عکس

... ...