طنز/ چرا این را آن موقع نساختیم یا برعکس؟!
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 93/2/18::
گروه طنز وکاریکاتور- م.ر.سیخونکچی: آدم دلش میسوزد، اشک در چشمانش جمع میشود. آخر خدای مهربان! من و قلب کوچکم یک سوال داریم! مگر این اصلاحطلبها چه گناهی کردهاند؟ درست است که هر چند سال یکبار محض تفنن یک فتنهای، کرسنتی، ژنوی، چیزی به آب میدهند، اما خداوکیلی یعنی انقدر پیش تو مغضوباند که این سرنوشت را برایشان رقم زدهای؟
کدام سرنوشت؟ همین سرنوشت محتوم نکبتی دیگر! آن از طرفدارهایشان که یا اتو در برق میزنند یا کچل میکنند و انتظار دارند نظام ییهو سقوط کند، این هم از تئوریسینهایشان! همین آقای محمدجواد حقشناس را عرض میکنم. هفتهنامه پنجره رفته با ایشان مصاحبه کرده درباره مستند «من روحانی هستم» بعد ایشان برای نشان دادن عمق خباثت سازندگان این مستند چنان دلیل محکمهپسندی ارائه کرده که آدم چهار شاخ میماند والّا!
ایشان فرموده اگر سازندگان این مستند پیش از این هم به این اطلاعات درباره آقای روحانی دسترسی داشتند چرا چند سال پیش این مستند را نساختند؟!
آقا یه لحظه سکوت را رعایت کن لطفا؛ خانم بچهات را ساکت کن، پسرجان بشین! ببینید! میدانم باورش سخت است اما بخدا راست میگویم. این بنده خدا فرموده چرا این مستند را سه سال پیش نساختهاند! دقت کنید دوستان! الان یکسال است که انتخابات برگزار شده و آقای روحانی شده رییس جمهور، بعد این آقا گفته که مثلا چرا 5 سال پیش درباره آقای روحانی مستند نساختند!
مثل اینکه مثلا چرا نود سیاسی را سال 79 نساختند؟! یا چرا غربیها آرگو را سال 1342 نساختند؟! یا چرا ما سال 1947 نتوانستیم به جام جهانی 1998 صعود کنیم؟ چرا انقدر لفتش دادیم صعودمان را؟! اصلاً چرا ... چرا اصلاً ما همین الان مستندی با عنوان «من میرزاقلی استرآبادی هستم» نمیسازیم ؟!
خدای مهربان، خدای کریم، خدای شاپرکها، خدای ابرهای بارور، خدای بیابانهای ترک خورده، خدای برج میلاد، خدای اتوبان آهنگ، خدای من، اگر درهای رحمتت را به روی اصلاحطلبها بستهای، یک جوری خصوصی بهشان بگو تا بندههای خدا انقدر زندگی را سخت نگیرند. خداییش وضعشان جوری شده که ما هم دلمان برایشان میسوزد!
کلمات کلیدی :