"عماریون"-

هوالعزیز
جناب آقای هاشمی بهرمانی
پیرو مصاحبه حضرت آیت الله محمد خامنه ای ، روشنگری وزیر محترم اطلاعات و رد صلاحیت پسر بزرگتان انتظار نداشتم در این انتخابات ثبت نام کنید . اما اینک که 4 سال است در فضای سنگین ایران اسلامی که به سختی برخی ها باور دارند شما راس فتنه بودید خود آمده اید تا در فتنه 92 وسط میدان باشید. سخنان مفتضح و فتنه انگیز همسرتان را هم دیدم و شنیدیم . او از حالا بحث تقلب و انتخابات غیر واقعی را مطرح می کند چنانچه در سال 88 هم در کنار نامه بی سلامتان در فتنه انگیزی ها نقش بسزایی داشت.
من هنوز استغاثه رهبر و امام خویش را فراموش نکرده ام. هنوز خون های ریخته شده از هر دو طرف در فتنه 88 که باعث و بانی آن شما ، دوستانتان و فرزندانتان هستید ، خشک نشده است . هنوز برخی ها بخاطر فریب خوردن از جریان شما در زندان هستند و فرزند شما در کنارتان ... مطمئن باشید که رایی نخواهید داشت چون مردم اصلا از شما ، از فکرتان ، از تحمیلگری تان نفرت دارند .....
جناب آقای بهرمانی تکه فیلمی از دوران بیماری حضرت امام خمینی (ره) را تماشا می کردم وقتی دیدم حضرت آقا دست امام و شما پیشانی امام را بوسیدید فرق تفکر شما با حضرت آقا را دیدم. اینک پس از 80 سال زندگی که بخشی از آن خدمت به اسلام و انقلاب بوده است و بخشی از دهه آخر آن مبهم و مملو از عملکردی که موجب دل آزردگی رهبر اسلام است می باشد.
آقای رفسنجانی بنده طلبه ای هستم که با نا عدالتی ها به جهاد برخواستم و درتند بادهای حوادث و بی مهری های فراوان قرار گرفته ام .اما لذت مبارزه را با میلیاردها دلار عوض نمی کنم. همین که انسان بخاطر عشق به رهبری و دفاع از پرچمدار تشیع مورد بی مهری قرار می گیرد و خون دلها می خورد خیلی لذت بخش است.
اما با این همه بنده بعنوان یک طلبه کوچک که در دوران مبارزات شما هنوز متولد نشده بودم و نمی توانم در مقابل مجاهدت های شما برای چند سال اعتراضات خویش جایگاه اندکی قائل باشم اما بعنوان همین سرباز کوچک وقتی می بینم بزرگان لشکر عشق ، امیر لشکر را تنها گذاشته و گاه گام در مسیری می نهند که شاید همه مجاهدتهایشان حجابی باشد ، بر خود تکلیف می دانم تا وقتی از حریم ولایت نگهبانی می کنم از برخی توطئه های بزرگان لشکر هم بی خیال نباشم .
جناب آقای هاشمی ، امام عشق حضرت سیدعلی چه نیکو فرمود : بصیرت یعنی اینکه بدانیم همان شمری که جانباز جنگ صفین بود و تا مرز شهادت پیش رفته بود سر حسین بن علی را برید.
مبادا همان هاشمی که به فرموده امام عشق تا مرز شهادت پیش رفته است هشدارهای حضرت آقا را نادیده بگیرد و از فاصله گرفتنی که آقا در نماز جمعه تاریخی شان بدان اشارت فرمودند غفلت کرده و کار بجایی برسد که العیاذ با لله به جنگ با ولایت تمام شود.
حضرت آیت الله ، این نکته کوتاه را از این طلبه کوچک پذیرا باش :
اینک فرض کنید حضرت حسین بن علی (ع) بنا به مصلحت الهی فرماندهی را بخاطر امری الهی به علمدار خویش و حضرت عباس لشکر عشق سپرده است. تا همین 72 تنی که عاشورایی هستند در غربالی سخت و آزمونی بزرگ قرار گیرند تا آیا فدائیان حسین (ع) خود را فدای جانشین وی هم می کنند. مهمترین ماموریت هم این است که علم عاشورا و این حکومت شیعی با هر حسن و ضعفی که دارد حفظ شود تا علم تحویل حسین بن علی (ع) گردد. اینک یزیدیان هم به دنبال زمین زدن علم باشند و ما چند طلبه که گاها غرور و کینه بصیرت ما را کور می کند به دنبال همین خواسته یزیدیان باشیم . حال ما در مسیر حسینی هستیم یا یزید؟
بنده فعلا با کمال تواضع اما بدون سلام که هرگز ناراحتی نامه بی سلامتان به حضرت آقا ،از این دل گنه کار زدوده نمی شود این نکته را برای تان متذکر می شوم اما العیاذ بالله ببینم کار بجایی می رسد که جریانتان علم علمدار را نشانه رفته و یا خدایی ناکرده توطئه زمین زدن عباس را در سر پرورانند به پهلوی شکسته حضرت زهرا (س) قسم می خورم با خشم انقلابی ام به همراه هزارن جوان تبریزی کربلای ایران را هلاکت گاه دشمنان عباس (س) خواهیم کرد.
بیاری خدای توانا
روح الله بجانی
سربازی کوچک در اردوگاه ولایت