تصویر/نبرد مدافعین حرم در سرما
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 94/10/30::
کلمات کلیدی :
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 94/10/30::
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 94/10/13::
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 93/3/6::
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 93/2/29::
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 93/2/27::
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، شهید «سید رضا قائممقامی» در تاریخ 7 دی ماه 1350 در محله هفت چنار تهران به دنیا آمد. اجداد او با هفت نسل به شهید بزرگ امیرکبیر قائممقامی و با چهل نسل به امام سجاد(ع) منسوب هستند.
شهید سید رضا، دوران تحصیلاتش را تا اول دبیرستان در مدارس منطقه ده تهران گذراند. در نوروز سال 67 به پایگاههای مختلف برای اعزام به جبهه مراجعه کرد. ولی سن کم او بهانهای برای رد تقاضایش شد. شهید سیدرضا با دست بردن در شناسنامه هم موفق نشد به جبهه برود. او اعتقاد داشت بزرگ شده است و به جای پدرش او باید به جبهه برود. پدرش کارمند شهرداری بود و برای جبهه، ماشینِ آب آشامیدنی میبرد. نصیحتهای پدر در ماندن و مدرسه رفتن تأثیری نداشت. سرانجام سید رضا به جبهه اعزام شد. در دو کوهه با شنیدن سخنان فرماندهان واحد تخریب، وارد این دسته شد.
بعد از گذشت دو هفته، سید رضا به علت گلو درد و عفونت لوزه به تهران برگشت. در بیمارستان برای معالجه لوزهاش به او نوبت دو ماهه دادند و بدون معالجه به جبهه برگشت و پس از دو هفته در عملیات شرکت کرد و در تاریخ 26 اردیبهشت 67 به شهادت رسید. بخشی از زندگی این شهید را که در کتاب «شهود» آمده است.
* غذای ناپاک انگلیسیها را نمیخورد
معصومه عباسی مادر شهید «سیدرضا قائممقامی» میگوید: سید رضا بچه باهوشی بود و با دیدن رفتار بزرگترها درسهایش را به موقع پس میداد. زمانی که ما او را برای معالجه به انگلستان برده بودیم، شش سال بیشتر نداشت. ولی به این نکته توجه داشت که ما در کشور غیرمسلمان، هر مواد غذایی و یا آب آشامیدنی را پاک نمیدانیم و نمیخوریم، او هم نمیخورد. در بعضی روزها که شرایط سخت میشد و ما مجبور بودیم ساعتهای زیادی بدون آب و غذا بمانیم، او هم مثل ما مقاومت میکرد. ما میدانستیم بچه به آب احتیاج دارد و باید بخورد ولی او نمیخورد، چون ما نمیخوردیم.
من به خاطر تک پسر بودن و شرایط سختش، به او نصیحت کردم و از او خواستم به جبهه نرود ولی او عزمش در رفتن بود. در آخر گفتم: «اگر تو بروی، پدرت مرا مؤاخذه میکند و میگوید، چرا اجازه رفتن به تک پسرمان دادی!».
پسرم به قدری نسبت به عواقب کارها حواسش جمع بود که در وصیتنامهاش نوشت: «من به خواست و اراده خودم به جبهه رفتم و اگر پدر، حرفی به مادر و خواهرهایم بزند، مرا آزرده است».
سید رضا با این روحیه و اعتقاد، تا سن 16 سالگی بزرگ شد و گفت: «پدر، باید در خانه سرپرست باشد و من به جای او به جبهه بروم». مرحوم پدرش خیلی با او صحبت کرد ولی هیچ فایدهای نداشت!
* راز سنگی که داخل کیف شهید بود
یکی از همرزمان شهید میگوید: وقتی سید رضا شهید شد، ما مأمور شدیم وسایلش را جمع کنیم و به خانوادهاش برسانیم. داخل ساک سید رضا سنگ کوچکی بود. من چند بار سنگ را از داخل ساک بیرون گذاشتم اما دوباره آن سنگ توسط دوستان دیگر داخل ساک قرار گرفت. زمانی که ساک را برای خانواده باز کردم و سنگ را داخل ساک دیدم، به آنها گفتم: نمیدانم چه حکمتی است این سنگ دور انداخته نشد.
خانواده شهید قائممقامی نامهای را که وی به خواهرش نوشته بود، نشان دادند؛ در نامه آمده بود، به عراق میرود و برایش چیزی اگر شده سنگ میآورد. خیلی جالب است که شهید در روزهای آخر عمرش به عراق میرود. هم در عملیات شرکت میکند و هم سوغاتیاش را برای خواهرش از خاک عراق انتخاب میکند و داخل ساک میگذارد و پس از شهادتش هم از آن سنگ تا رسیدن به دست خواهرش مراقبت میکند.
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 93/2/27::
در حکومت دینی هم انتقاد و اعتراض، نه تنها از جمله حقوق و آزادیهای سیاسی است، بلکه از منظر اصل امر به معروف و نهی ازمنکر، تکلیف جامعهی اسلامی برای اصلاح و بهبود روند حکومت به حساب میآید.
از نقد و انتقاد به عنوان گوهر گرانبهایی نام برده میشود که برای تکامل و تعالی جوامع انسانی، ضرورت انکارناپذیری دارد. در حکومت دینی هم انتقاد و اعتراض، نه تنها از جمله حقوق و آزادیهای سیاسی است، بلکه از منظر اصل امر به معروف و نهی ازمنکر، تکلیف جامعهی اسلامی برای اصلاح و بهبود روند حکومت به حساب میآید. تا جائیکه امام خمینی(ره) صراحتا می فرمایند:” هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده بدهد و در غیر این صورت، اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد ـ خود به خود ـ از مقام زمامداری معزول است.” و امروز نیز امام خامنه ای(روحی له الفداه)بارها با تذکر و اخطار به مسئولین مبنی برپاسخگویی و پذیرش انتقادها، جوانان را به مطالبه از مسئولین فرا می خوانند:” امر به معروف و نهى از منکر حوزههاى گوناگونى دارد که باز مهمترینش حوزه مسؤولان است؛ یعنى شما باید ما را به معروف امر، و از منکر نهى کنید. مردم باید از مسؤولان، کارِ خوب را بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا؛ بلکه بایداز آنها بخواهند. این مهمترین حوزه است.” تمام این ادله دینی و بیانات رهبری درحالی است که متاسفانه بعد از بی سوادخواندن منتقدین توافقنامه ژنو توسط رئیس جمهور محترم و برخی توهین ها توسط مشاورین ایشان به منتقدان و فشار برای ساکت کردن آنها، این عدم تحمل و حتی اتهام زنی به منتقدان به برخی مسئولین شیراز نیز سرایت کرده است. “برخی با توزیع شبنامه در رابطه با برج دوقلو ذهن مردم را آشفته میکنند” “برخی از افراد فضا را برای امنیت سرمایهگذار ناامن میکنند” “راه اظهار نظر شبنامه و پیامک و یا تشویش افکار عمومی نیست” ” اجازه اقدامات خودسرانه را به فرد یا گروهی نمیدهیم” و دیگری نیز اتهام سیاسی کاری و هدف های انتخاباتی به منتقدین زد و بالاخره رئیس محترم شورای شهر آب پاکی را روی دستمان ریخت و صراحتا در چهلمین جلسه علنی شورای شهر منتقدین برج های دوقلو 25 طبقه را انسان های مریضی! خواند که هر روز مشکلی ایجاد می کنند. همه ی اینها پاسخ های مسئولین به انتقاداتی است که توسط اساتید برجسته حوزه، دانشگاه ، سازمان نظام مهندسی، بیانیه رسمی 11 تشکل بزرگ و ارزشی دانشجویی دانشگاه های شیراز و گروه های مطالعاتی و کارشناسی به عملکرد شورای شهر و شهرداری راجع به مصوبه دوفوریتی برج های 25 طبقه و پاداش 45میلیونی شهردار شده است. چرا مسئولین محترم بجای پاسخگویی علمی، مستند و کارشناسی به اتهام زنی و فشار به منتقدین روی آورده اند؟ به راستی نامه های اساتید برجسته شهرسازی دانشگاه شیراز و پیام نور با امضای رسمی آنها، بیانیه رسمی 11تشکل قانونی دانشجویی و نامه سازمان نظام مهندسی شب نامه است؟ چطور منتقدینی که اعلام کرده اند آماده هستند در طرح جامع سرمایه گذاری شیراز کمک کنند را، متهم به فراری دادن سرمایه گذاران می کنید؟ چرا بجای شفاف سازی و توضیحات علمی، اساتید محترم حوزه، دانشگاه و 11تشکل دانشجویی ارزشی را که تنها مسائل کارشناسی و علمی را در طرح انتقادها مطرح کرده اند را به سیاسی کاری متهم می کنید؟ و از همه بدتر در رسانه ها انسان های انقلابی و دغدغه مند شهر را مریض! می خوانید؟ گمان می کنید با تهمت ها و فشارها جریان انقلابی شهر که از علمای حوزه تا اساتید دانشگاه و دانشجویان و فعالین فرهنگی شهر را شامل می شود، می توانید منزوی کنید؟ مگر فرمایشات رهبرمعظم انقلاب را نشنیده اید که فرمودند:” براى شنیدن نقد، سینهى گشاده و روى باز و گوش شنوا داشته باشید. هیچ ضرر نمیکنید از اینکه از شما انتقاد کنند.” “نباید از آزادى ترسید و از مناظره گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالاى قاچاق و یا امرى تشریفاتى، تبدیل کرد.” امیدواریم مسئولین محترم طبق سیره حکومتی امام و رهبری که حتی انتقاد هر فردی از ملت از زمامدار مسلمین را در برابر سایرین جایز می شمارند، پذیرای انتقادات کارشناسی و علمی دلسوزان این شهر باشند و بخاطر اتهاماتی که زده اند نیز عذرخواهی کنند که این موجب فزونی جایگاه آنها در نزد خدا و مردم خواهد شد. |
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 93/2/27::
کمیل نقیپور - گروه بینالملل رجانیوز: گویا اساتید دانشگاه ها بخشی از توصیه رئیس جمهور درباره بررسی توافق ژنو پذیرفتند، اما برخلاف انتظار آقای روحانی ، با بررسی دقیق این توافقنامه انتقادات بیشتری متوجه تیم مذاکره کننده هسته ای و رویه دیپلماسی آنان وارد می شود.
دکتر ابومحمد عسگر خانی استاد برجسته روابط بین الملل دانشگاه تهران از جمله اساتیدی است که انتقادات جدی به رویکرد تیم هسته ای آقای روحانی دارد. حوزه تخصصی مطالعات و تدریس دکتر عسگرخانی که ریاست مرکز مطالعات عالی بین المللی دانشگاه تهران را نیز عهده دار می باشد، مربوط به مباحث خلع سلاح هسته ای است. یعنی همان حوزه ای که از منظر کشورهای غربی، بیشترین ارتباط را با مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 دارد.
در این گفتگو دکتر عسگر خانی با بررسی مبانی حقوقی توافقنامه ژنو و رویکرد آمریکا در انعقاد توافقنامه ها و قردادهای بین المللی در صدد اثبات این مساله است که توافق ژنو دروازه ای برای آمریکا برای سئوالات بیشتر ، بازرسی های بیشتر ، محدودیت های بیشتر و در نهات خلع توانایی هسته ای و موشکی ایران است.
س: اگر موافق باشید با تمرکز بر حوزه حقوق بین الملل از یک سوال کلی شروع کنیم و بعد از آن به صورت جزئی به مسائل بردازیم. شما به عنوان استاد در حوزه روابط بین الملل فعال هستید. روند مذاکرات هسته ای تازه ای توسط تیم دیپلماسی آقای روحانی آغاز شده و محصول این مذاکرات توافق نامه ژنو بوده است. با توجه به این نکته که احتمالا توافقنامه های بعدی هم درکار خواهد بود شما انتقاد اصلی خود را بر این روند در چه محوری میدانید؟
ج: انتقاد اصلی من برمیگردد به بذری که پاشیده شد. بذری که سالهای قبل کاشته شد و کم کم در بستر ادبیات هسته ای ما ریشه دواند و آهسته آهسته در طول سالهای گذشته ایجاد رویه کرد.
انتقاد شدید من از جایی شروع میشود که ما چگونه و تحت چه شرایطی رویه هسته ای را بعد از انقلاب و بعد از جنگ ادامه دادیم تا امروزه مشکل عمده ای برای جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران باشد.
انتقاد اصلی من در ایجاد رویه و هدفی است که در توافقنامه گنجانده شده. ملاحظه کنید هر سندی را که شما بدست میگیرید اعم از معاهده، منشور، کنوانسیون، قرارداد و از این دست اسناد دارای اصول و هنجار ها هستند. اصول در رابطه با اهداف و هنجار ها در رابطه با رفتار تنظیم میشوند. برای رسیدن به آن اهداف از سلسله قوائدی استفاده میشود که بتواند رفتار طرفین معاهده و قرارداد را برای رسیدن به اهداف تعیین کند.
بنابراین ما باید به این توافقنامه ای که حاصل از مذاکره است و تلویحا مورد موافقت قرارگرفته است و در گامهای بعدی منجر به توافق نامه شفاف تری خواهد شد را از منظر اصول و اهداف بررسی کنیم. معمولا اصول در مقدمه یا دیباچه توافقنامه ذکر میشود. ممکن است جدا شود یا بلافاصله بعد از متن عنوان شود.
اصول این توافقنامه کاملا مشخص است. این اصول عبارتند از: خلع سلاح کامل جمهوری اسلامی ایران. این خلع سلاح فقط حلع سلاح هسته ای نیست. چرا که آنها میدانند ایران هنوز بمب اتم ندارد. اما این خلع سلاح به فناوریهای متعارف جمهوری اسلامی ایران برمیگردد که از جمله آنها میتوان به موشک ها اشاره کرد.
س: به عبارت دیگر شما معتقدید این توافقنامه اگر با همین رویه پیش برود به موضوعات دیگری از جمله موشک ها و توان نظامی ایران نیز کشیده می شود. اما در دستور کار مذاکرات و حتی در ان پی تی به موضوع توان نظامی کشورهای عضو اشاره نشده است ؟
اتفاقا انتقاد دوم من بعد از خلع سلاح به این موضوع برمیگردد که به خود ان.پی.تی که در سال 1969 امضا و در سال 1970 تصویب میشود. به مدت کاملا محدودی یعنی25 سال این معاهده در زمان شاه امضا میشود.
زمانی که جنگ بوقوع پیوست و امریکا سکوهای نفتی ایران را هدف گرفته بود من میخواستم حتی برای استفاده از حقوق خود بتوانیم امریکا را تهدید کنیم که اگر این حملات ادامه پیدا کند از ان.پی.تی خارج خواهیم شد. ما نه تنها خارج نشدیم بلکه ازحقوق خود استفاده نکردیم هیچ تهدید به استفاده هم نکردیم.خوب در این صورت مشخص است که چه میشود. طبق ماده 10 ان.پی.تی اگر اتفاق فوق العاده ای رخ دهد که امنیت ملی کشور عضو به خطر بیافتد، آن کشور میتواند از معاهده خارج شود.
من خواستار این حرکت بودم. در آن زمان من در لاهه هلند بودم و چند سال بعد از آن هم در کانادا بودم و از همان زمان هشدار دادم که در سال 1995 ان.پی.تی ما بصورت نامحدود تمدید میشود و با تمدید نامحدود ان.پی.تی راست آزمایی های دیگری بهانه خواهد شد تا توان نظامی ما مورد هدف قرار بگیرد.
در سال 1995 هم این معاهده نامحدود تمدید شد. برگردم به مبنای ان پی تی.
وقتی ان.پی.تی به این طریق امضا شد و ایالات متحده امریکا به اتم دسترسی پیدا کرد در صدد این برآمد که اتم را در انحصار خود در بیاورد و به همین دلیل ان.پی.تی را ایجاد کرد تا اتم در اختیار ایالت متحده باقی بماند. اما پس از اینکه روسها به دانش هسته ای دست پیدا کردند خود امریکا مجبور شد به اروپا فناوری اتم را بدهد.در نتیجه ان.پی.تی و آژانس بین المللی انرژی اتمی از حالت انحصاری بیرون آمد و در وهله اول ان.پی.تی دنیا را به دو طبقه دارا و ندار تقسیم کرد.
اما از جایی که تعدادی از کشور ها از نزدیکان ایالت متحده امریکا و غرب بودند با توجه به ماده یک تا چهار ان.پی.تی توانستند طبقه متوسطی را تشکیل دهند. یعنی نه دارا باشند و نه ندار. بلکه طبقه متوسطی ایجاد کردند. این طبقه از کشورهای نزدیک امریکا یا کشورهایی که از اول وارد ان.پی.تی نشدند یا این قرارداد را تمدید نکردند یا بعضا از ان.پی.تی خارج شده بودند مثل کره شمالی تشکیل میشد.
این کشورها کشورهایی بودند که در طول این مدت توانستند به مقام توانایی برسند چرا که در طبقه متوسط یا طبقه دارای توان اصلی که میان طبقه های دارا و ندار بوجود آمده بود تقسیم بندی شده بودند. جمهوری اسلامی ایران در طی سالهای گذشته و بعد از انجام تعلیق و نگرفتن نتیجه از مذاکرات با امریکا در صدد این برآمد که جز طبقه متوسط باشد.
ایران نمیخواست به بمب اتم دسترسی پیدا کند اما نمیخواست در طبقه ندار قرار داشته باشد. ما قصد داشتیم جز کشور های طبقه متوسط باشیم. متاسفانه توافقنامه ژنو تمام توان دانش هسته ای را از ما گرفته است و با گرفتن این توان ایران به طبقه ندارها برمیگردد و تمام زحماتی که توسط دولتهای مختلف در طی سالهای گذشته کشیده بد توسط این توافقنامه به عقب بازگردانده شد.
این توافقنامه تا ابد ایران را جز طبقه ندارها قرار میدهد و این دومین انتقاد من به این توافقنامه است که بنا بر این نکات میتوان گقت دستاوردهای ما کاملا برباد رفته است.
س: رئیس جمهور منتقدان توافقنامه ژنو را آدم های کم سواد دانسته و از اساتید دانشگاه درخواست کرده است که مفاد این توافق را بررسی کرده و برای مردم شرح دهند، شما به عنوان استادی که رشته تخصصی تان در زمینه کنترل خلع سلاح است و کاملا مربوط به توافقنامه ژنو می شود، درباره روند تنظیم توافقنامه چه انتقادی دارید؟
اتفاقا به نظر بنده باید ادبیاتی که در این توافقنامه گنجانده شده است کاملا بررسی و تفسیر شود. شرکت کنندگانی که برای امضای این توافقنامه زحمت کشیدند متاسفانه نه حقوقدان بودند و نه تئوریسین و نه مهندس.
برای رسیدن به توافقی در این سطح باید سه گروه در این مذاکرات شرکت میکردند. گروه اول حقوقدانانی که مخصوص کنترل تسلیحات باشند و در این زمینه سوابق و تحصیلات داشته باشند، گروه دوم کسانی که به نظریه های توافق بین الملل کاملا آشنایی داشته باشند و از یک طرف بتوانند کنترل تسلیحات و از طرفی حقوق بین الملل در زمینه مباحث بازدارندگی اشراف داشته باشند.
گروه سوم کسانی هستند که متخصص فناوری هستند چرا که این قرارداد قرارداری دررابطه با تحریم ها، قطعنامه های شورای امنیت، تحریم های اتحادیه اروپا، تحریم های انگلستان، تحریم های متحدین ایالات متهده امریکا و در رابطه با 45گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی و 12 قطعنامه این آژانش است.
س: امکان دارد توضیحات بیشتری درباره مبنای قرارداد ژنو و مبنای آن ارائه بدهید؟
این قرارداد قراردادی است که در انقلاب مکزیک و رویه هایی که آنجا استفاده شده است ریشه دارد. بدون توجه به رویه هایی که در طول سالهای گذشته نوشته و تدوین شده است و مانند حلقه های زنجیر دور گردن ملت ایران قرار دارد نمیتوان آن را تنها با یک صفحه تبیین کرد.
من برخی از گزارشهای آژانس بین المللی انرژی اتمی را در پنجاه صفحه تفصیل کرده ام. باید برای امضای این قرارداد نص صریح تمام 45 گزارش آژانس از ایران مورد توجه قرار میگرفت.
در یکی از این گزارشات و در جایی که میگوید هیچ توافقی انجام نمیگیرد مگر آنکه تمام توافقات درنظر گرفته شود ما را به کلیات و اهداف این قرارداد رهنمون می سازد و این ما را به مکانیزم های راست آزمایی یعنی سه رژیم نظارت، بازرسی و مسئولیت برمیگرداند.
س: این که می گویید این توافقنامه ما را مجبور می کند مکانیزم های راستی آزمایی که سه مولفه اصلی آن نظارت، بازرسی و مسئولیت است را به اجرا بگذاریم چه تبعاتی دارد ؟
ما از سالهای پیش در رابطه با این سه مکانیزم ادبیاتی ایجاد کردیم و آن را تعریف کردیم. میبینید که در توافقنامه به پروتکل الحاقی اشاره میشود. پروتکل الحاقی در 4 سطح مکانیزمی برای بازرسی تعریف کرده است. این مکانیز ها روزانه، روتین، ویژه و محافظت شده (safeguard) است. شما باید حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را در رابطه با این مکانیزمهای بازرسی درنظر بگیرید. حداقل برای حفظ ابتدایی ترین استراتزی های دفاعی دامنه حاکمیت ما تا کجا ادامه دارد؟
گفته میشود این بازرسی ها با مدیریت انجام میگیرد اما شرط لازم و کافی برای اینکه این بازرسی ها با مدیریت انجام بگیرد چیست؟ حداقل این است که شما بر کلیه اطلاعاتی که بوسیله کدها ارسال میشود اشراف داشته باشید اما ما چه ابزاری در اختیار داریم که بتوانیم کدهای اطلاعات را مدیریت کنیم. مگر در گذشته این کار علیه صدام حسین یا لیبی و عراق انجام نشد؟
س: درباره ادبیات توافقنامه چطور؟ برخی کلمات به صورت مبهم و کلی در قرارداد گنجانده شده است، آقای عراقچی می گوید این مساله به نفع ایران است اما به نظر می رسد بیش از همه ایران از این موضوع متضرر شود؟
در قراردادها دو بحث وجود دارد. اول اینکه در مواردی نص صریح هست و بنابراین وظایف و تعهدات مشمول تفسیر نمیشود و تفسیر کاملا مضیق است. به نظر من درباره جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران تعهدات و تفسیرها کاملا مشخص و در چهارچوب و تعریف شده و محدود است. اما وظایفی که طرف مقابل ما در برابر جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران دارند وظایفی موثق و قابل تفسیر و مشمول مرور زمان است. آنها با گذاشتن این شرط که هیچ توافقی انجام نمیشود تا اینکه کلیه مسائل حل و فصل شود ما را به یک فرمول بسیار زیرکانه هدایت میکند که ایالت متحده امریکا بعد از انقلاب مکزیک تدوین کرده است. من تاریخچه این فرمول را برای شما بیان میکنم. لطفا این را در معرض عموم قرار دهید.
بعد از انقلاب مکزیک که از سال 1910 آغاز شد و اختلافاتی که بوجود آمد در سال 1913 خساراتی به آمریکایی ها وارد شد. سالها بعد در زمانی که «کوردل هال» وزارات امور خارجه را بر عهده داشت قرار دادی میان آمریکا و مکزیک بسته شد مکزیکی ها باید مطاق این فرمول که نام آن را فرمول هال گذاشتند باید غرامت پرداخت کنید.
ان فرمول این است که شما باید غرامت «کامل، فوری و کافی» را به ما (آمریکایی ها) بدهید. مکزیکی ها متوجه این قضایا شدند و مسائل خود را حل کردند. اما این فرمول باقی ماند و در دهه 1950 امریکا از این فرمول در رژیم پرداخت غرامت و قراردادهای مالی خود با کشورهای در حال توسعه استفاده کرد.
از جمله بعد از کودتای مصدق امریکا عهدنامه مودت را با ایران امضا کرد و این فرمول را در آن عهدنامه گنجاند. در عهد نامه آمده بود اگر روزی ایران مرتکب عملی شود و به طریقی اموال ایالت متحده امریکا را تحت تاثیر قرار دهد باید مطابق این فرمول غرامت کامل بپردازد.
بعدها انقلاب شد و قراردادهای الجزایر امضا و دیوان داوری ایران و امریکا تشکیل شد و امریکا در لاهه با استناد به عهدنامه مودت همین غرامت را خواستار شد.
مشکلی که ما در آن دیوان داشتیم و هنوز هم داریم این است که دامنه و حوزه پرداخت غرامت مشخص نیست. یعنی صفتی تحت عنوان غرامت کامل در این عهدنامه تحت عنوان قرارداد کامل گنجانده شده است اما مشخص نیست چقدر باید بپردازیم تا ان غرامت کامل شود و این به لحاظ اندازه گیری برای ما مشکل ساز شد. نکته ای که بیان میکنم یافته خود من است در ادبیات کنترل تسلیحات.
از آنجا که کنترل تسلیحات رشته تحصیلی من بود و با برسی هایی که انجام دادم متوجه شدم در کنوانسیونها و قراردادهایی که این موضوع مطرح میشود، آمده اند از همان رژیم پرداخت غرامت ( فرمولی که کوردل هال پایه گذار آن بود) وام گرفته اند و فقط کلماتی افزوده شده یا برداشته شده اند و واژه هایی که مبتنی بر تفصیل و کمیت است را جاگذاشته است.
بنابراین گفته شد کشورهایی که در ان.پی.تی و مشمول بازرسی هستند و رژیم نظارت بر آنها اعمال میشود باید از این رویه پیروی کنند. متاسفانه به این دلیل که محقیقن آن 5 کشور (روسیه، فرانسه ، انگلیس، چین و آلمان) آگاهی نداشتند و یا به این دلیل که منافع خود را در سکوت دیدند و کشورهای جهان سوم دانش و تخصص کافی را نداشتند و یا زمامداران آنها افراد وابسته ای بودند هیچگونه اعتراضی به این ادبیات صورت نگرفت و این ادبیات وارد کنترل تسلیحات شد و در قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران گنجانده شد.
من نام این را میگذارم رویه. شما ملاحظه میکنید که در قطعنامه های شورای امنیت علیه عراق امده است که عراق باید همکاری «کامل و فوری» داشته باشد. در اثر فشارهایی که از طریق البرادعی و هانس بلیکس به صدام حسین از طرق دو نهاد وارد شد عراق ناگزیر شد که تن به این بازرسی ها و نظارت ها بدهد. اگر به روندی که صورت گرفته است نگاه کنیم میبینیم هرچقدر عراق بیشتر همکاری میکرد بیشتر اعلام میکردند که همکاری کمی صورت گرفته است.
هر اندازه عراق دیپلماسی دفاعی خود را باز گذاشت و دفاع را در اختیار بازرسان قرار داد بیشتر گفتند که نیاز به راست آزمایی وجود دارد. میبینیم که از اماکن مختلف عراق بازرسی به عمل آمد.
حال آنکه سالها قبل من در دفتر مطالعات وزارت خارجه میکروفن را بدست گرفتم و خطاب به آقای شمعخانی و آقای کمال خرازی گفتم اگر روزی آمدند و محرمانه ترین اماکن ما را گشتند نگویید کسی نبود به ما هشدار دهد. آن زمان هنوز 11سپتامبر وجود نداشت اما برنامه این بود که بازرسی ها صورت بگیرد ملاحظه کردیم که عراق کم کم کلیه سایت ها و انبارهای خد را در معرض بازرسی قرار داد.
در اثر این بازرسی ها آنها میتوانند از تک تک افرادی که مایل هستند و میخواهند اطلاعات بگیرند و از هر جایی که میخواهند بارزسی کنند. اگر اینها را در نظر بگیریم با اتفاقاتی که در کشور ما دررابطه با ترور دانشمندان هسته ای صورت گرفته است به نتایج مشخصی می رسیم .
ملاحظه میکنید که یک مقام صهیونیست سالها پیش در کنفرانس بین المللی گفت که در ایران حدود 70 یا 80 فیزیکدان هسته ای هست که اگر ایران این افراد برای تکمیل تحقیقات خود به خارج از کشور نفرستد در زمینه هسته ای پیشرفت نمی کنند، ما از کشورای غربی می خواهیم که به اینها پناهندگی و مهاجرت بدهد در غیر این صورت ما تک تک این افراد را در ایران حذف میکنیم و این کار را کردند و شما شاهد این بودید که افرادی چون شهید احمدی روشن یا دکتر علیمحمدی با داشتن این اطلاعاتی که به آنها دستیابی پیدا کردند توانستند توان دفاعی ما را کم کنند.
در قطعنامه هایی که بعدا برای ایران تصویب شد عین واژه هایی مورد استفاده قرار گرفته است که درباره عراق مورد استفاده قرار گرفته بود. یعنی اینجا هم دقیقا میگوید ایران باید همکاری کامل را نشان دهد. همانطور که درباره عراق میگفتند که عراق همکاری کامل و کافی ندارد. این واژه ها بسیار معنا دارند و هر واژه باید در دو بعد بررسی شود. یک در بعد معانی و مفهومی که آن کلمه دارد و همچنین بررسی آن کلمه در ساختار توافق و قراردادهایی که تاکنون بوده است.
در توافقنامه آمده است با ایران باید همکاری فعال با توجه به سابقه اش. یعنی فعالیت هایی که تا کنون انجام شده است. گزارشاتی که تا الان آزانس انرژی اتمی نوشته است. بنابراین همین ادبیات درباره همکاری فعال با توجه به سوابقی که در گزارشها و بخشنامه های آژانس و بخشنامه های شورای امنیت آمده است برای جمهوری اسلامی ایران هم مطرح شد. من میگویم چطور این تومور علیه ملت ایران رشد کرده است. مسئله ما رشد این تومور است. چه چیزی و چه کسانی باعث شدند که این تومور هسته ای علیه ملت ایران ایجاد شود و در طول دهه های گذشته رشد کند. این نکته بسیار مهمی است.
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 93/2/26::
به گزارش جهان، دکتر علیرضا زاکانی درباره مستند "من روحانی هستم" در شبکه اجتماعی افسران نوشت:
سال قبل جمعی از خواهران دانشجو در تماسی تلفنی درخواست مصاحبه در خصوص حوادث 18 تیر سال 1378 را نمودند.
پس از مدتها این مصاحبه انجام شد و اصل آن از خاطر بنده رفت تا چندی پیش، با هیاهویی که پیرامون مستند من روحانی هستم صورت گرفت، با دیدن فیلم و خواندن دقیق متن پیاده شده آن و دیدن مصاحبه ها و سخنرانی های مختلف، اسباب تعجب و حیرت بنده بیشتر شد و با دقت به نکاتی رسیدم که به اختصار تقدیم می نمایم.
البته بنده هنوز اطمینان ندارم اصل مستند را جناب آقای روحانی ریاست محترم جمهوری دیده باشند چرا که چندی قبل آقای ضرغامی از پخش فیلم آماده شده توسط اطرافیان ایشان در صدا و سیما جلوگیری کرد و در هیات دولت با اعتراض و اوقات تلخی شدید آقای روحانی روبرو شد اما بعد از توضیح و دریافت محتوای فیلم پخش نشده آقای روحانی دلجویی کرد و پوزش خواست لذا باید ابتدا توصیه نمود جناب آقای روحانی این مستند را ببینند و اگر دیده باشند نیز اعتراض خویش را در صورت عدم صحت خاطرات جناب آقای هاشمی رفسنجانی به ایشان بفرمایند و مطالبه بازنگری در خاطرات چاپ شده آقای رفسنجانی را بنمایند.
اما به راستی علت هیاهو چیست؟
1. ناراحتی از شفاف شدن گذشته و رویگردانی برخی از طرفداران امروز( نظرات گذشته پیرامون مرگ بر آمریکا، حوادث تلخ 18 تیر ماه 1378 و حماسه بزرگ ملت در 23 تیر و مواضع متفاوت مسوولان کشور، بحث مواجهه با داستان آقای منتظری و ... )
2. نهان نمودن چهره واقعی در برخی از مواقف انقلاب از نیروهای انقلابی ( مک فارلین و باز شدن قفل ارتباط با آن، تعارض های روزهای سخت دفاع مقدس و جنگ و اهداف مغایر جلسه عقلا در مجلس وقت، برکناری از شورای نظارت بر صدا و سیما بدستور حضرت امام ره، ماجرای هسته ای و.. )
3. بازخوانی خاطرات جناب آقای هاشمی و معلوم شدن نادرست بودن آنها و جلوگیری از جعل تاریخ نگاری انقلاب اسلامی
4. ترس از معلوم شدن زوایای تاریخی و جلوگیری از مستندسازی های بعدی برای جریانات مدعی آزادی بیان و ....
5. موج سازی برای درست کردن دشمن فرضی و متهم کردن دیگران برای فرار از پاسخگویی، آنچنان که در رفتار روسای جمهوری همچون آقایان خاتمی و احمدی نژاد آشکار بود.
6. فرار از عملکرد نادرست ماه های اخیر که سبب بی اعتمادی بخش هایی از مردم شده است (سبد کالا، بازگشت برخی سودجویان به عرصه اقتصاد کشور بویژه در حوزه نفت و ...)
7. مقصر پیدا کردن برای ناکامی های احتمالی آینده و تکرار شعار بی حاصل نگذاشتند کار کنیم و ...
8. ایجاد دو قطبی در فضای سیاسی جامعه و حفظ فضای شعارگونه و احساسی در کشور
9. حمله به عقبه نیروهای حزب اللهی و ایجاد فضای رعب و وحشت برای خالی کردن پشت نیروهای انقلابی و جوان
10. ناراحتی از خلاقیت و دقت جوانان و بهره گیری از هنر در انتقال پیام انقلاب اسلامی و واکاوی های تاریخی
11. دوگانگی در شعار و عمل( تکرار شعار آزادی بیان و ضرورت قضاوت وجدان عمومی مردم و عدم تحمل و سعه صدر در مقام عمل)
12. ایجاد هیاهو و بهره گیری از فضا سازی موجود برای انحراف افکار عمومی از مذاکرات و رخ دادهای این ایام در سیاست خارجی
13. و....
نکته قابل توجه و جالب این که:
1. اکثر هجمه کنندگان به این مستند آن را ندیده اند و فقط ابهام گویی و کلی گویی می کنند.
2. مدعیان دفاع از آزادی بیان خواستار برخورد با تولید کنندگان این مستند که فقط بر اساس مستندات موجود با ذکر منابع این فیلم آماتوری را ساخته اند، شده اند.
3. حامیان به ظاهر هنر دوست و شعاردهندگان ضرورت اکرام دانشجویان و آزادی بیان، خواستار برخورد قضایی با تیم تولید کننده که از دانشجویان دانشگاه های تهران می باشند، هستند.
4. امثال آقای لاریجانی ریاست محترم مجلس بجای اعتراض به نادرست گویی و جعل تاریخ توسط خاطرات منتشر شده و چاپ شده جناب آقای هاشمی، سازندگان این مستند را به درغگویی متهم نموده اند.
5. عدم پاسخ منطقی و نقدی مستند برای فیلم من روحانی هستم و عدم بیان و انتقاد مستدل و سخنگویی درست با مردم و بسنده نمودن به محکوم کردن صرف آن.
6. ایجاد هیاهو بجای پاسخگویی و جلوگیری از اکران آن در دانشگاه ها و ....
اما چه باید کرد؟
به نظر باید با دوری از عصبانیت به پاسخ مستدل و مستند به منتقدین پرداخت و با جدیت از مستندسازان جوان حمایت کرد و برای جلوگیری ریشه ای از تاریخ نگاری نادرست و تحریف تاریخ بطور گسترده و مستند در نهایت احترام به شخصیتهای کشور وقایع نگاری دقیق و ثبت تاریخ شفاهی انقلاب از کسانی که دچار فراموشی و نسیان نشده اند پرداخت و با دسترس قرار دادن حقیقت و واقعیات رخ داده اجازه داد افکار و وجدان عمومی قضاوت نموده و اجازه داد آزموده های تاریخی چراغی برای عبور از گردنه های موجود و رسیدن به افتخارات این ملت رشید در آینده باشد.
البته پاسخگویی مستدل و با ارجاع به مستندات، مستند سازان در دادگاه و معلوم شدن نادرستی خاطرات برخی خاطره گویان نیز می تواند از مواهب این مستند باشد. ان شاءالله
نوشته شده به وسیله ی رضا در تاریخ 93/2/26::
ظهارات وزیر ارشاد درباره "من روحانی هستم"
به گزارش جهان علی جنتی در گفتوگو با تسنیم، با بیان اینکه زمانی که گفتم مستند "من روحانی هستم" را ندیدم اما در مورد آن نظر دادم به دلیل این بود متن آن را خوانده بودم، اظهار کرد: پس از آن مصاحبه فیلم را هم دیدم و علت اینکه خواستار برخورد قانونی با تهیهکنندگان این مستند شدم وجود دروغهای فاحش در آن بود.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی افزود: هم در رابطه با حضور آقای روحانی در قضیه "مک فارلین" که چنین چیزی نبوده و دروغ است، هم آنچه در رابطه با برخورد امام(ره) با شورای سرپرستی سازمان صداوسیما گفته شده کذب است.
به گزارش جهان؛ سازندگان مستند من روحانی هستم، ماجرای دخالت حسن روحانی در ماجرای مک فارلین را به نقل از خاطرات هاشمی رفسنجانی نقل کرده اند.
وی خاطرنشان کرد: نکته دیگر این بوده که تهیهکنندگان این برنامه حتی آنقدر هم اطلاع نداشتند که از شورا به عنوان هیئت نظارت یاد کردند در حالی که این شورای سرپرستی صداوسیما بوده نه هیئت نظارت که در آن زمان من و آقای روحانی نیز عضو این شورا بودهایم، حداقل دروغ را در این قسمت مستند به شخصه شاهد هستم.
جنتی با اظهار تأسف از دروغ بستن به امام (ره)، تأکید کرد: از همه مهمتر در مستند من روحانی هستم آن چیزی که جای تأسف دارد بعضی از نکاتی بوده که به امام راحل نسبت داده شده که کاملا دروغ است که شخص اقای روحانی و دولت آن را صریحاً تکذیب کردند.
وی خاطرنشان کرد: برای مثال اینکه گفته شده «این جمع عقلا را که در مجلس تشکیل شده تعطیل کنند» این در زمره دروغهایی است که به امام نسبت داده شده و قابل بخشش نیست.
وزیر ارشاد در بخش پایانی در پاسخ به سئوالی دیگر پیرامون نمایشگاه مطبوعات، با اظهار بیاطلاعی از زمان برگزاری این نمایشگاه اظهار کرد: باور کنید نمیدانم جشنواره مطبوعات چه زمانی برگزار میشود و باید از معاونت مطبوعاتی ریز و درشت آن پرسیده شود.