پيام
كانون فرهنگي شهدا
92/9/16
**رضا **
فرهنگ پادگاني را در شبهاي «إليبيتالمقدس» و «فتحالمبين» ببين، نه در چهره سرباز يانکي در ويتنام. پادگانهاي اين ديار موزه لبخندها و اشکهاي حسيني و مدرسه عشق خميني است. اين فرهنگ کجا و فرهنگ حقوقي غربيان کجا؟ حقوق غربي چنگالي است براي چپاول؛ روپوش مخملينش را نبين. شايد لبخندهاي «سولانا» و «اشتون» صداي ميگها و ميراژها را از خاطرتان برده است.
**رضا **
*اينجا عراق «صدّام عفلقي» يا ليبي «معمّر قذّافي» نيست که سردوشي سرهنگهايش رهاورد پاينهادن بر گرده ضعفا باشد. اينجا ايران است. اين قبّهها که بر دوش لشکريانش ميبيني قاصدک شبهاي سرد کردستان است؛ اينها راوي آتش کينه دشمن در شلمچه و مهران است.*
**رضا **
مقاومت ـ يا همانچه که تو آن را فرهنگ پادگاني نام مينهي ـ سلاح ما در ستيز با استکبار است. همچنان باورمان اين است که در رويارويي با سگهاي هار، توپخانه و گلوله کلاشينکف سرهنگهايمان برندهتر از لبخند حقوقدانانمان است. فريب تبسّم دشمن را نبايد خورد. اين لبخندهاي دروغين پشتوانهاي در خزانه دل ندارد. بدان که بازار سرهنگها از رونق نميافتد.
**رضا **
*خاطرت آسوده دار که فرهنگ «خميني» مطرود حقوقي است که تو از آن دم ميزني. اگر نبود فرهنگ پادگانهايي چون «ابوذر» و «دوکوهه»، امروز کورسوي نوري از چراغ انقلاب باقي نبود؛ پادگانها و پادگانيها بدينجايش رساندند نه مجامع حقوقي و قطعنامهها. آري! حقوق مرا ياد جام زهر مياندازد و ناگواري آن بر امام. *
دوست دارم خوب باشم
اگر نبود فرهنگ پادگانهايي چون «ابوذر» و «دوکوهه»، امروز کورسوي نوري از چراغ انقلاب باقي نبود.
*انديشه
اگر اين سرهنگ ها نبودند الان بعضي ها داداش عراقي داشتند